۱-اعتماد به نفس بالایی دارن
یک معلم بدون اعتماد به نفس نمیتونه تدریس کنه. چون اگر به خودش باور نداشته باشه دانش آموزان هم نمیتونن به او باور داشته باشن. معلم های خوب به مطالبی که درس میدن و روش تدریسشون باور کافی دارن و تمام تلاششون رو می کنن تا به اشتباه نسبت به کارشون مغرور نشن. معایب خودشون رو میشناسن و به دنبال برطرف کردنش هستن و این معایب سد راه اعتماد به نفسشون نمیشه.
۲-با تجربه هستن
اگر یک معلم تجربه های زیادی در زندگی کسب کرده باشه خیلی ارزشمنده چون میتونه به دانش آموزها یاد بده که از آموزه های مدرسه در زندگی و آینده بهره ببرن. معلمی که سفر کرده باشه، در زمینه های دیگر هم فعالیت داشته باشه، ورزش کنه یا از هر تجربه دیگه زندگی لذت ببره نقشی بیش از یک معلم ساده رو برای دانش آموزانش بازی می کنه. آنها به کار گروهی و همکاری اهمیت می دن و میتونن به سوال همیشگی ولی مهم دانش آموزان در درس ریاضی که ” کجای زندگیمون قراره ازین فرمول ها استقاده کنیم” پاسخ بدن.
۳-انگیزه هر دانش آموز رو درک می کنن
همانطور که هر دانش آموز مجموعه ای متفاوت از علایق رو داره، انگیزه های متفاوتی هم داره. بسیاری از دانش آموزان این توانایی رو دارن که اهداف و آرزوهاشون رو با مسائلی که در کلاس هست تطابق بدن و از این رابطه انگیزه بگیرن. متأسفانه بعضی از دانش آموزان فقط به انگیزه های خارجی تکیه می کنن، اما بدتر از همه اینکه ما همه به دانش آموزانی برمی خوریم که واقعا نمیتونن ارتباطی بین رفتارهایی که از خودشون نشون می دن و اتفاقاتی که در کلاس درس می افته پیدا کنن.
این دانش آموزان در معرض خطر بی هدفی و بی خیالی قرار دارن. و این زمانیه که یک معلم ماهر به میدون میاد و هرکدام از دانش آموزان خود را که میشناسه به آنها کمک می کنه تا کارهایی را که انجام می دن مطابق با علایقشون باشه. معلمانی که نمیتونن به دانش آموزان کمک کنن که این تطابق رو انجام بدن باید نسبت به روش تدریسشون تجدید نظر کنن.
۴-معلم ها قهرمان نیستن، یک انسانن مثل بقیه
بعضی از معلم ها هنوز نگرانن که ممکنه خطایی ازشون سر بزنه. این معلم ها انرژی زیادی صرف پنهان کردن این حقیقت میکنن که خسته، ناراحت یا شاید حتی عصبانی ان. چرا؟ معلمای دیگه ای هستن که سخت پایبند اینن که این جمله ” نمیدونم جواب سوال شما چی میشه؟” رو قبول نکنن. اما معلم هایی که با هوشیاری با دانش آموزان ارتباط برقرار می کنن کسانی هستن که نمی ترسن احساسات خودشون رو در کلاس بیان کنن، که می تونن اعتراف کنند که اونا در واقع مخزن تمام دانش ها نیستن. این عادیه که جواب چیزی رو ندونیم و بگیم “من نمی دونم، بیاید جوابش رو پیدا کنیم”
۵-آنها از لحاظ تکنولوژیکی توانا هستن
امروزه اینکه بگیم در کاری خوب نیستم یا کار با یک دستگاه جدید رو بلد نیستم حرف جالبی نیست و مثل اینه که بگیم من کار با تلفن رو بلد نیستم. یک معلم زمینه یادگیری قوی داره. و کار با هر چیزی رو که ندونه فورا میگه بلد نیستم ولی بسیار مایلم که یاد بگیرم. یک معلم باید با تکنولوزی روز آشنا باشه و سعی کنه کار با اون ها رو سریعا یاد بگیره.
۶-آنها ریسک پذیرند
ما دانش آموزان را تشویق می کنیم که ریسک کنن. همه دوست داریم که ریسک پذیر باشیم، اما بیایید صادق باشیم، طبیعت بسیاری از معلمان به طور طبیعی اینطور هست که افراد ریسک پذیری نیستن. معلمی که حاضره از درخت بالا بره تا یه چیزی جدید رو امتحان کنه، برای داشتن یک آموزش موثر حاضر باشه غیر عادی به نظر برسه مورد احترام دانش آموزان خواهد بود حتی اگه دانش آموزان یواشکی بهش بخندن.
مهم نیست ریسکی که میکنین موفقیت آمیز باشه یا نه تجربه مطمئنا در ذهن بچه ها میمونه و فراموشش نمی کنن.
۷-روی مطالب مهم تمرکز می کنن
راه های زیادی هست که معلم ها رو از مسائل مهم تر درو کنه. مثلا اینکه نگرانی نسبت به اینکه کی دیر سر کلاس حاضر شده، یا داشتن سخنرانی های طولانی و زیاد راجع به مسائل بی ربط به درس، و یا جمع آوری نکات مثبت ومنفی خیلی کوچک از دانش آموزها. یه معلم قوی میدونه که دی اومدن سر کلاس نشانه ی مسئله مهمتری هست که رسیدگی بهش کار مدیر یا معاون مدرسه هست. معلم باید کلاسی هدفمند داشته باشه و درس هارو به علایق دانش آموزان گره بزنه تا یادگیری به حداکثر برسه و باید روی نکات مهم تمرکز کنن.
۸-زیاد نگران این نیستن که مدیر راجع بهشون چه فکری میکنه
معلمای قوی کار خودشون رو بدون نگرانی بیش از حد در مورد اینکه ” مدیر چه فکری میکنه” انجام میدن. آنها اهل ریسک کردن هستن، کلاساشون ممکنه پر سر و صدا و یا حتی به هم ریخته باشه. فعالیت های اونا در آخر ممکنه به شکستن قوانین کوچک ختم بشه تا با این کار باعث هیجان انگیز کردن و جلب توجه دانش آموزان بشه.
اونا به این درک رسیدن که یادگیری یک فعالیت شسته و رفته و مرتب نیست و پیروی خیلی دقیق از قوانین و روال ها می تونه کنجکاوی طبیعی، خود جوشی و انگیزه ای که دانش آموزان رو به مدرسه میکشونه بگیره. در هر شغلی که باشید نگران این بودن که مدیر چه فکری میکنه محدود کننده و سرکوب کنندس و تدریس استثنا نیست. در واقع یهترین معلم ها با این شعار زندگی میکنند: ” تقاضای بخشش از مدیر راحت تر از اجازه گرفتن از مدیره”!