تهران
021-91009290
تهران
021-91009290

تأثیر آموزش هنر در مدارس دوره ی ابتدایی

آدمی در دوران حیات و در جهت رشد و کمال ابعاد وجود خود و برقرار سازگاری و تعادل لازم با موقعیت ها ، می باید قادر باشد به حل مسائل پرداخته و بر موانع یا مشکلاتی که بر سر راه رسیدن به هدف مورد نظر موجود است ، غلبه ند . مهمترین هدف آموزش و پرورش شناخت استعدادهای دانش آموزان ، شکوفا نمودن آنها و ایجاد مهارت کافی در ابعاد مختلف رشد می

باشد . فعالیت های هنری وسیله ارتباط فکر و بیان است بنابراین از طریق آن می توان ارتباط مؤثری با دیگران برقرار کرده و آن را برای تربیت عقلانی ، عاطفی و اجتماعی افراد بکار برد . این امر موجب بروز تمایلات ، افکار ، احساسات و تجارب فردی می گردد . هنر در فرآیند خلاقیت هنری شخصیت را پرورش داده و آنچه را به زبان نمی آید ، بیان می کند زیرا وسیله بیان خویشتن است و به عنوان صمیمانه ترین زبان احساسات محسوب می شود


زبان هنر ، اصیل ترین ، خالص ترین و رساترین زبانهاست که به کمک آن می توان افراد جامعه را به سوی پیشرفت و تعالی سوق داد . بنابراین به اقتضای وسعت و جنبه های متفاوت هنر باید از آن بحث و گفتگو شود تا ارزش واقعی آن آشکار گردد . زمانی که پهنای گیتی به روی انسان گشوده می شود ، پرورش تصور خلاق در کودکان و هدایت آنها به قدرت درک و تشخیص رویدادهای اطراف اهمیت ویژه ای می یابد .

رشد حافظه احساسی و حس زیبا شناختی و پرورش تصورات عینی و خلاق دانش آموزان یکی از مسایل ضروری مدارس کنونی است و درس هنر همچون سایر درس ها ، اهمیت زیاد در پرورش این ویژگی ها دارد . 
آشنایی کودکان با اساس هنرها نه تنها به آنان یارای بیان اندیشه با شیوه های هنری ( زبان هنر) را می دهد ، بلکه قدرت تجزیه و تحلیل رویدادهای اطراف و همچنین دقت را در آنها تقویت می کند . سیر تکاملی هنر با فعالیت چوپای ذهن ، رشد اندیشه های پر بار و ذوق هنری ، دقت حافظه نظری ، فعالیت فیزیکی و سنجش نظری ، ارتباط نزدیک دارد . در مدارس می توان از طریق آموزش هنر به پرورش گرایش های مطلوب تقویت ارزشها و فرهنگ های مورد نظر در دانش آموزان پرداخت و از آن بعنوان وسیله ای مؤثر در جهت آموزش مفاهیم و اصول رشد از جنبه های عقلانی ، اجتماعی ، عاطفی و اخلاقی افراد بهره مند شد .

با درس هنر پیش از سایر دروس می توان به ارتقاء قدرت خلاقیت و تخیل فراگیران پرداخت چرا که هنر کوشش زیبایی است و می تواند در کنار دنیای واقعی ، دنیایی خیالی مملو از نقش ها و احساسات بی شائبه خلق کند . 
هنر شکننده ی سدهایی است که میان آدمیان در ملل مختلف بوجود آمده است ، یک رابطه بین المللی است که موجب نزدیکی میان نخبگان ملل و نژادها می گردد . 
با در نظر گرفتن گرایش انسان به زیبایی ها و میل به کمال در آنان و مطابقت دادن آن با

کارکردهای آموزشی ، پرورشی هنر ، به راحتی می توان دریافت که انسان چه آگاهانه و چه ناآگاه خواستار زیبایی است کسی که در محیط کار و زندگی خود سعی می کند محیط دلپذیر ، منظم و آراسته ایجاد کند . معلمی که با استفاده از گچ های رنگی در ترسیم تصاویر فرمها و . . . بر روی تابلوی کلاس تدریس می کند ، مادری که با وسواس زیاد درصدد انتخاب لباسی با رنگ و شکل مناسب و دلخواه برای فرزند خویش است . هر کدام چه بدانند و چه نه به نوعی هنرمند هستند . 
از سوی دیگر گفتیم که هنر در زمینه تعلیم و تربیت و کشف استعدادهای خلاقه دانش آموزان نقش حیاتی داشته و قادر است یک انسان کوچک را به سوی جهان نوآوری ها و خلاقیت ها رهنمون

ساخته و او را با گنج های گرانبهای فرهنگ و هنر آشنا سازد . 
امروزه دانشمندان و دست اندرکاران تعلیم و تربیت اهمیت مسئله را به وضوح دریافته و درصدد بهره گیری از ویژگی های درس هنر ، برای آموزش مهارت های هنری ، شادی آفرین و لذتبخش نمودن فرآیند یاددهی- یادگیری هستند . توجه به پرورش ابعاد چند گانه هوش ، برنامه ریزی برای پرورش خلاقیت ها از طریق فعالیت های گروهی ، مشارکتی و آزادانه دانش آموزان مصادیقی به این مطلب می باشد .

پس باید قابلیت های آن را در گستره های مختلف شناخت و تناسب با آن از این موهبت بهره مند شد . گروهی از زبان هنر برای توسعه آموزش و پرورش ، تعدادی نیز برای توسعه
اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی و . . . استفاده می نمایند .
 اهداف هنر در مدارس دوره ی ابتدایی

۱ . کمک به تحقق اهداف آموزش و پرورش دوره ابتدایی از طریق درس هنر
۲ . شناساندن رشته های هنری و آموزش مهارت های هنری .
 اهداف شناختی
۱ . آشنایی با طبیعت به عنوان منبع الهام آفرینش های هنری
۲ . آشنایی با رشته های هنری
۳ . آشنایی مقدماتی با ابزار و مواد هر یک از دسته های هنری .
 اهداف نگرشی
۱ . تمایل به کسب تجربه در رشته های مختلف هنری
۲ . علاقه به کاوشگری در زمینه های هنری

۳ . توجه به توانایی های فرد و کسب اعتماد به نفس .
۴ . توجه به حفظ میراث فرهنگی و احترام به هنرمندان و آثار هنری
۵ . توجه به حفظ آثار خود و دیگران
۶ . توجه به زیبایی های طبیعت
۷ . تقویت حس زیباشناسی و زیبا دوستی .
۸ . تمایل به برقراری ارتباط با دیگران
۹ . تمایل به مشارکت در فعالیت های هنری گروهی .
۱۰ . تمایل به ابراز افکار ، علایق و احساسات خود
 اهداف مهارتی
۱ . توانایی کاربرد حواس
۲ . توانایی در گفتار
۳ . توانایی در انجام صحیح حرکات
۴ . توانایی مقدماتی کاربرد و اصول هر یک از رشته های هنری
۵ . توانایی استفاده از ابزار ، مواد و فنون ساده در فعالیت های هنری
۶ . توانایی بیان افکار و احساسات در فعالیت های هنری
۷ . توانایی برقرار ارتباط اجتماعی

۸ . توانایی توصیف و بررسی فعالیت های هنری خود و دیگران .
 رویکردهای آموزشی و پرورشی هنر کودکان :
شناخت ویژگی های روحی و روانی کودکان
در فرآیند یاددهی- یادگیری شناخت ویژگی های روحی و روانی کودکان ، کمبودها ، استعداد ، علایق ، توانائی ها و ناتوانی ها از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و حساسیت این
امر در آموزش و پرورش ابتدایی بیشتر از سایر دوره های تحصیلی است و ما در صورتی موفق عمل خواهیم کرد که کودکان را شناختند و آموزش های آن را منطبق با نیازها و تمایلات کودکان اولیه نماییم و بنا به قولی ‹‹ از کودکان بیاموزیم که چگونه آنها را آموزش دهیم ›› .

آموزش از کودک در حقیقت شناخت آنان و تشخیص نیازهایشان می باشد . کودک همان چیزی را می گوید ، می نویسد و رسم می کند که واقعیت های وجودی اش را تشکیل داده و از اعماق نهاداش برخواسته است . نه محافظه کارانه بر حذر کرده ، نا قید و بندی بر آن قائل شده و نه ترسی از بیان آن داشته همان گونه که فکر می کنید بیان هنری پیدا می کند . 
کودک ممکن است در حرف زدن و در جریان گفتگو دروغ بگوید ، اما در نقاشی هایش هرگز نمی تواند دروغ گو باشد . کودکان در آثار هنری خود به نوعی آرزوها و ایده آلهای خود را بیان می کنند . بنابراین با اتکاء به فعالیت های هنری کودکان ، می توان پی به ابعاد ناشناخته و بر دوی برد و او را در راه رسیدن به آرمان هایش کمک نمود .

 پرورش تفکر منطقی و تفکر منعطف
آموزش ‹‹ چگونه فکر کردن ›› می تواند یکی از اهداف عمده آموزش و پرورش کودکان باشد که فراتر و بی مشکل تر از آموزش ‹‹ فکر کردن ›› می باشد . در بحث ‹‹ چگونه اندیشیدن ›› دانش آموز انگیزه ها و راهها را جستجو کرده و دخانیات و تجربیات خود را در
جهت تولید فکری جدید بکار می گیرد لکن در بحث ‹‹ فکر کردن ›› ذهن دانش آموز به نوعی محدودتر شده و اگر خیلی موفق باشد در جریان عادات دنبال موضوعی دیکته شده می اندیشد و چنانچه از قالب آن موضوع خارج شود ممکن است از به خاطر عدم آشنایی با هماهنگی ، تضاد ، تشابه ، تقارن ، توازن و . . . صحبت می شود که به اشکال و صورت های مختلف در آثار کودکان نمود عینی پیدا کرده و در رشد شخصیتی آنان اثر گذار می شوند در نتیجه وقتی این نگرش ها جنس منطق در ذهن آنها پدیدار گشته و همواره در جریان امور زندگی فردی ، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و هنری آنان مداخله می کند .

 پرورش خلاقیت :
کودک همواره با ذهنی سیال جستجو می کند . نقطه ها ، خط ها ، سطح ها ، حجم ها و . . . را به جولان در آورد و در عرصه اثر هنری خود هر طور که بخواهد به آنها سامان می دهد و آرزوها ، آمال و امیال خود را در صورت هدایت صحیح توسط معلم به معرض دید همگان می گذارد .
 کودک محوری :
در تعلیم و تربیت ، محور فعالیت کودک است یعنی تمایل برنامه ها و اهداف باید مطابق نیازها و خواسته های دانش آموز تعیین شود . کودک هست که تصمیم می گیرد در چه زمینه ای پرورش یابد و رسالت آموزش و پرورش هدایت و جهت دادن به آن است ، نه ارایه
اطلاعاتی که فکر می کند ، باید دانش آموزان آنها را بیاموزند در حقیقت وظیفه اصلی ایجاد انگیزه ، نیاز و تشنه تر کردن کودکان برای یادگیری است .

 فرآیند محور بودن فعالیت های هنری کودکان
رمز و رازهای زیادی فضای فکری کودکان را احاطه کرده که می خواهند اسرار آنها را فاش سازند . اساسا به دنبال مجهولات کشتن امر و فطری در نهاد بشر است . پس باید مدام در حال مشاهده ، تمرین و جستجو باشد تا پاسخی به پرسش هایشان بیابند ، شاید بخاطر همین است که کودکان مدام از بزرگترها سئوال دارند . . . سئوالاتی مانند : چرا کوه این مشکلی است؟ خورشید چیست ؟ باران چگونه می بارد ؟ . . .

براساس مطالعات انجام یافته و عقاید اندیشمندان ، کنجکاوی از حس هایی است که در کودکان به شدت بروز و ظهور می یابد و شاید این بخاطر تجربیات اندکش از پدیده های پیرامونی است و با پرسش هایی از پدر ، مادر ، خواهر ، بردار و . . . شروع می شود . چنانچه این پرسش ها از سوی بزرگترها جدی گرفته نشوند . در حقیقت ‹‹ بی تفاوتی ›› به وی آموزش داده می شود و کم کم اتفاقات و پدیده هایی که روزی برایش جالب می نمودند ، عادی شده و این سئوالات بدون پاسخ در تاریک خانه ذهن آنان مدفون می شوند . ناگفته نماند که با نرمش های فکری ذکر شده دانش آموزان به طور غیر مستقیم از مطلق گرایی

فاصله گرفته و به همان میزان نسبی گرا می شوند . همان طور که می دانیم نسبی گرایی همیشه سئوالاتی را در اطراف خود برای طرح کردن دارد که می توانند کلید بروز خلاقیت ها گردد از دانشمند بزرگ ‹‹ آلبرت انیشتین ›› پرسیدند چطور شد که به این درجه از علم دست یافتید در پاسخ گفت : ‹‹ من دارای توانایی های خاص نیستم ، فقط کنجکاوی بیشتری داشتم ›› .
 ارتباط هنر با رشد شناختی
ارتباط بین هنر و رشد شناختی شاید یکی از اساسی ترین دلایل آموزش هنر در آموزش و پرورش دوره ابتدایی باشد . برای یک خردسال ساختار هنری یکی از اثر بخش ترین شیوه ها به منظور درک ، ساماندهی و یکپارچه سازی مفاهیم است .

خاطر نشان می سازد که از بدو تولد تا ۱۰ سالگی ، ارتباطی مثبت بین توانایی هوشی و مهارت هنری دارد . ‹‹ هنر کمک می کند تا کودکان ابعاد ناشناخته را نشان و کشف کنند و موجبات رشد شناختی خویش را فراهم آورد که شامل طبقه بندی و سازماندهی رویدادها بازشناسی ارتباطات بین خودشان و اشیاء و بازشناسی پدیده هایی که یک رویداد خاص ، یا تجربه ای را متمایز می سازد ۱ . ›› 
 بیان خویشتن کودک : 
کودکان در نقاشی وجودشان را خالصانه بروز می دهند . 
به قول اندیشمندی ‹‹ نقاشی پلی است برای دستیابی به

اندیشه ی کودک ›› .
چقدر خوب است که معلمان عزیز از این راه بهترین طریق شناخت ابعاد وجودی کودک است ، با کودکان ارتباط برقرار نموده و آموزش هایشان را منطبق با شناخت بدست آمده و در جهت علایق و استعدادهای کودکان حتی در سایر دروس ارائه نمایند .
 ناآگاهانه بودن
ناآگاهانه بودن برخی از رفتارها در آثار هنری کودکان به وضوح رخ می نمایاند . ممکن است این حرکتها بطور غریزی اتفاق افتد و یا عوامل بیرونی دلیل آن باشند . شاید همین حرکتها و رفتارهای تصادفی هستند که ذهن کودکان را درگیر جستجو می کنند و به نوعی آنان را وادار می کنند تا دست به تجربیات مختلفی بزنند و با تلفیق کنش های ناآگاهانه و اتفاقی تا دانش و تصورات خود ، تعلم و انسجامی خاص در کارشان بوجود آورند .
 قالب شکنی

قریب به اتفاق کودکان مایلند هر آنچه دلشان می خواهد انجام دهند و در این مورد هیچ چیزی سد راه آنها نباشد . آزاد اندیشی ، دلخواه آنان است . کودکان از محدودیت ها ، قید و بندها ، حصارها و مواردی از این قبیل متنفرند و همواره در تلاشند این قالب ها را شکسته و فراتر از چارچوب و اصول هایش روند .

 تجربه گرایی و فرآیند محور بودن .

کودکان وقتی مشغول انجام کاری هستند مدام در حال تجربه اند چه بسا وقتی مشغول انجام کارهای هنری هستند در مرحله ای کار کودک بنظر ما تمام شده برسد و در آن مقطع کاری آن را زیبا و کامل ارزیابی کنیم . شاید همین مرحله لحظه آغاز کار کودک باشد و او بخواهد آن را تکمیل کند . در جریان تکمیل احتمالا این طور فکر کنیم که او کارش را خراب کرده است و اگر بیشتر از آن مرحله ادامه نمی داد بهتر بود . 
 نماد گرایی منجر به واقع گرایی 
کودک برای بیان هنری به رمز نشانه های مخصوص خود پناه می برد . هر کودکی رمزی دارد که در قالب رنگ یا فرح ، خط ، حرکت ، آهنگ و . . . تجلی می یابد سمبل در نزد کودکان حکایت از صداقت سرانگشتان و فطرت پر بارش می کند . با شناخت این سمبل ها می توان کودک را درک کرد . هر چه کودک با جلوه های ظاهری آفرینش بیشتر آشنا می شود ، علائم و نمادها کم رنگ تر شده و تفکر رئالیستی و واقع گرایی در آنها تقویت می شود و این مسئله در پایه های تحصیلی بالاتر دوره ابتدایی قابل مشاهده است . 
 ویژگی معلم هنر 
به منظور محقق ساختن اهداف بر شمرده برای درس هنر معلم نقش تعیین کننده ای داشته و در صورت داشتن ویژگی هایی می تواند دانش آموزان را به سر منزل مقصود رهنمون شود 
معلم هشیار و آگاه می تواند با محدودیت های باز دارنده در فرآیند یاددهی- یادگیری درگیر

شده و راه حل های مناسبی را برای نیل به هدف پیدا نماید . معلمان اذعان داشته اند که برای اداره کلاس درس هنر لازم است خصوصیات زیر را داشته باشند : 
۱ . داشتن ذوق هنری ، حوصله و علاقه 
۲ . آشنایی نسبی با رشته های هنری ، مبانی و ابزارهایی که برای انجام فعالیت هنری لازم است . 
۳ . دوست داشتن کودکان و ایجاد ارتباط مطلوب با آنان . 
۴ . آشنایی با ویژگی های روانی دانش آموزان دوره ابتدایی 
۵ . آگاهی از اهداف و محتوای سایر دروس دوره ابتدایی . 
۶ . آشنایی با روشهای مطلوب تدریس و نحوه تدریس درس هنر 

مقالات مرتبط
پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.قسمتهای مورد نیاز علامت گذاری شده اند *