روش های تدریس خلاق
خلاقیت به معنای خلق و آفرینش اندیشه ها، ایده ها، افکار نو و بدیع، متفاوت نگریستن به امور، عبور از مرز دانسته های محدود به حیطه نادانسته های نامحدود و کشف و ابداع راه حل های جدید برای حل یک مسأله است.خلاقیت، تشخیص و بیان مسأله و ارائه راه حل های جدید برای آن است. مهم ترین مسأله بعد از تشخیص خلاقیت در کودکان، حفظ و چگونگی پرورش آن است. باید انگیزه ذاتی خلاقیت، پرورش پیدا کند. بهترین روش برای حفظ خلاقیت در کودکان این است که به آنها کمک کنیم تا استعدادها و مهارت ها و علایق شان به یکدیگر مرتبط شود. درک و شناخت انگیزه درونی مرحله بسیار مهمی برای تشویق خلاقیت در کودکان است. باید زمینه ایجاد خلاقیت یعنی لذت و رضایت خاطر را در کودکان فراهم کنیم. یادآوری شایستگی ها و ایجاد استقلال برای تصمیم گیری در کودکان، موجب بروز خلاقیت در آنان می شود. کودکان از فعالیت هایی که احساس مسلط بودن به آن دارند، بیشتر لذت می برند و اگر احساس کنند که کار متعلق به آنهاست، بیشتر روی آن وقت می گذارند. تأثیر ارزشیابی توصیفی در بروز رشد و خلاقیت دانش آموزان یکی از اهداف اساسی آموزش و پرورش شکوفایی خلاقیت دانش آموزان است. اما با وجود اهمیت این موضوع، به علت های مختلف تاکنون کمتر به پژوهش و مطالعه بنیادی و برنامه ریزی در زمینه پرورش خلاقیت دانش آموزان، پرداخته شده است و این درحالی است که به شدت به نسلی خلاق و نوآور نیازمندیم.
برای ایجاد خلاقیت، هوش، استعداد، مهارت و تلاش لازم است، اما کافی نیست. انگیزه درونی نیز باید به آنها اضافه شود تا خلاقیت شکل گیرد. ما باید برای کودکانمان فرصت هایی را به وجود بیاوریم و مهارت هایی را به آنها آموزش دهیم تا استعدادهایشان را گسترش دهند و این محقق نخواهد شد مگر این که بین مهارت ها و علایق آنها وجه مشترکی بیابیم و آنها را رشد دهیم ارزشیابی توصیفی سعی کرده با تغییر در ساختار نظام ارزشیابی آن را به قدری انعطاف پذیر کند تا با شیوه ها و علایق یادگیری متفاوت، انطباق پیدا کند. در کلاس ارزشیابی توصیفی، کودکان در یادگیری فعال هستند و احساس غرور و مالکیت نسبت به کلاس درس خود دارند. آنها در این کلاس آزادند تا انتخاب کنند. راهنمایی می شوند و اختیار دارند تا در محیط کلاس، آن گونه که دوست دارند، یاد بگیرند. معلمین در طرح ارزشیابی توصیفی، با ایجاد جوی صمیمی و مطمئن در کلاس درس فضایی مساعد را برای رشد خلاقیت دانش آموزان فراهم کرده اند تا آنها بتوانند با آسودگی در کلاس به اظهارنظر بپردازند و بدون نگرانی هر سؤالی را که در ذهن دارند، مطرح کنند. آنها یاد گرفته اند که چگونه مهارت های یادگیری را در قلمرو خاص به کودکان بیاموزند. آنها روش تفکر درباره مسائل و قوانین علمی را به دانش آموزان آموزش می دهند. تحقیقات نشان داده است روابط صمیمانه و توأم با علاقه و احترام، نقش مؤثری در خلاقیت دانش آموز دارد. در ارزشیابی توصیفی، یادگیری تفریحی مهم است. کودکان در کلاس تشویق می شوند که علایق، تجارب و ایده های خود را به کلاس درس بیاورند و اجازه دارند درباره هدف های کار روزانه خود با معلمان بحث کنند. به آنها استقلال کاری داده می شود تا تصمیم بگیرند. احساس آرامش می کنند و تنش ها و فشارهای کسب نمره را ندارند. آنها نه تنها از ایجاد هرگونه زمینه رقابت در کلاس درس، خودداری می کنند بلکه جوی را در کلاس ایجاد می کنند که دانش آموزان در انجام وظایف به همدیگر کمک کنند، در ایده ها با هم سهیم شوند و به نتیجه نهایی کارافتخار کنند و این یعنی خلاقیت. روش های عملی پرورش خلاقیتهر یک از این روش ها می تواند خلاقیت دانش آموزان را پرورش دهد. در بهره گیری از این روش ها باید به ویژگی های روش خلاق توجه کرد.
۱- داستانگویی و قصه نویسی
۲- شرح حال نویسی و انشا نویسی
۳- امور هنری از قبیل نقاشی
۴- بیان شرح حال و زندگی بزرگان
۵- استفاده از روش های تدریس متنوع: در تدریس موارد مختلف، هیچ گاه نباید از روش و الگوی واحدی استفاده کرد. افکار قالبی را در کودکان ایجاد نکنید و پرسش و پاسخ ها باید در کلاس درس، آزاد باشد، نه قالبی و محدود.
۶- ایجاد فرصت برای یادگیری اکتشافی
۷- تشویق دستاوردهای خلاق کودکان روش های پرورش خلاقیتروش های پرورش خلاقیت، روش «بارش مغزی» و روش «بدیعه پردازی» است. با توجه به محدودیت زمانی در آموزش و پرورش ایران، مسأله مهم این است که معلم باید چه زمینه هایی را به منظور پرورش خلاقیت کودک فراهم کند. با توجه به این امر، به نظر می رسد در سیستم آموزشی، باید دست معلم به اندازه کافی باز گذاشته شود. ساختار نظام آموزشی نباید معلم را محدود به ارائه درس کند، بلکه باید امکانات مناسبی به منظور پرورش خلاقیت های کودکان ارائه شود و معلم اجازه مانور داشته باشد تا به منظور پرورش خلاقیت، از حداقل زمان، حداکثر استفاده را ببرد. در این زمینه، فعالیت های فوق برنامه از اهمیت بسزایی برخوردار است. معلم، دانش آموز و برنامه درسی عواملی هستند که باید با یکدیگر ارتباط داشته باشند؛ چون تعامل بین آنها موجب رشد خلاقیت کودکان می شود. روش «بارش مغزی»، یعنی این که معلم سؤالی را مطرح می کند و به دانش آموزان اجازه می دهد تا همه نظرهایی را که به ذهنشان می آید، بیان کنند (خوب یا بد). نظرهای آنها به هیچ وجه مورد ارزیابی قرار نمی گیرد. در نهایت، پاسخ های آنها که روی برگه نوشته شده، جمع آوری می شود. معلم با مقایسه تمام راه حل ها، بهترین پاسخ را برمی گزیند و از این طریق، ذهن به سمت سیال شدن سوق داده می شود.
روش «بدیعه پردازی»، بیشتر در دوره ابتدایی به کار می رود و منظور از آن، برقراری ارتباط و پیوند بین امور به ظاهر نامربوط است.