دشواری کنترل دانش آموزان با توجه به ویژگی های سنی آن ها روز به روز روبه افزایش است. بسیاری از معلمان و مدیران از برخورد با مسایل انضباطی دانشآموزان احساس ناتوانی می کنند و به طور معمول ممکن است برخورد های نامناسبی با این رفتارها داشته باشند.
در زمینهی بی انضباطی دانشآموزان، معلمان باید پاسخگوی سوالاتی از قبیل این سوالات باشند.
بیانضباطی چیست و چگونه می توان انضباط را آموخت؟
چگونه می توان از بروز رفتارهای نا مناسب دانشآموزان كه نظم و انضباط كلاس را مختل میكنند جلوگیری كرد؟
علل بی انضباطی دانشآموزان كدامند؟
چگونه می توان این رفتارهارا كاهش داد یا از بین برد؟
تعریف انضباط و بی انضباطی:
نظم و انضباط تعاریف متعددی دارد. عدهای كنترل رفتار فراگیرندگان و تسلط بر عوامل رفتاری آنان را انضباط می نامند، برخی معتقدند؛ نظم و انظباط شامل هر نوع سازماندهی در محیط مدرسه و كلاس است، به نحوی كه سبب افزایش یادگیری شود.
«انضباط بدان دسته از اعمال معلم اطلاق میشود كه مانع سر زدن رفتارهایی از دانش آموز است كه فعالیت كلاسی را مختل یا تهدید به اخلال می كند»
«بی انضباطی را رفتاری می داند كه از طرف تعدادی از دانشآموزان انجام می شود و مشكلاتی را برای فرد معلم به وجود میآورد و معلم را در راه رسیدن به هدف كه ارتقای تحصیلی دانشآموزان است با مشكل روبرو میكند و مانع از پیشرفت كار تحصیلی می شود و رفتار آنان نا معقول و نا منظم است ».
با وجود تعاریف بالا بی انضباطی را می توان این گونه تعریف كرد:
انجام دادن هر عمل یا رفتار پذیرفته نشده و نامعقول توسط دانشآموز كه سازماندهی مدرسه و کلاس را مختل یا تهدید به اخلال می كند و باعث كاهش كارایی معلم و دانشآموزان شده و معلم را در رسیدن به هدف اصلی خود باز می دارد.
آموزش انضباط:
انضباط را می توان از كودكی به افراد آموخت زیرا در كودكی افراد می توانند بهتر بیاموزند وبهتر بدان عادت كنند.
راه های زیر را برای نظم بخشیدن به كودكان توصیه میشود.1.آموزشها: یعنی باید به دانش آموز آموزش دهیم تا در دنیای جدید بدون سردرگمی زندگی كند.2.تذكرات: باید از انضباط برای دانش آموز تعریف كرده و آن را لازمهی موفقیت بدانیم 3.تهیه مقررات: تهیه مقررات و تنظیم آن به دانش آموزان یك كار اساسی است و باید قوانین منطقی در نظر بگیریم.4.جنبه الگویی: باید برای دانش آموز الگو بوده و عامل و مجری نظم باشیم و اگر خود منظم نباشیم انتظار نظم از كودك بیهوده است .5. تنظیم برنامه: باید سعی كنیم با برنامهای به زندگی دانش آموز نظم ببخشیم.6.نشان دادن آثار: دانش آموز را باید از فواید نظم و زیان های بی نظمی آگاه كنیم. 7.سپردن مسولیت: باید مسئولیتهایی در رابطه با نظم به دانش آموز بسپاریم برای مثال: مسولیت نظم اتاق 8.زمینه سازی برای عادات: اگر بتوان رعایت نظم را بخشی از زندگی دانش آموز كرد در آن صورت به آن عادت خواهد كرد.
«پیشگیری از بیانضباطی»
پیشگیری از رفتار نا مطلوب دانشآموزان بهدو دلیل مهم است1.به دلیل عملی: یعنی پیشگیری از بروز رفتار نامطلوب آسانتر از تغییر آن است.2.به دلیل انسانی: یعنی معلم خود را مسئول اصلاح و بر طرف كردن رفتار نا مطلوب دانشآموز
معلم باید به نكاتی كه باعث قطع ارتباط در كلاس میشود و همچنین به نیازهای دانشآموزان توجه كند و نباید اجازهی گستاخی به دانشآموزان دهد و برای پیشگیری از رفتار نامطلوب دانشآموزان به نكات زیر توجه كند: 1. رفتارهای بی نظم را مشخص و قوانین كلاس را مطرح كند و دانشآموزان ملزم به رعایت آن شوند2. به طور انفرادی با افراد نا منظم برخورد كرده دلایل بی نظمی را جویا شوند .3. دانشآموزان باید رفتار مطلوب و مورد نظر معلم را بشناسند .4. بیتوجهی به رفتار نا منظم دانشآموزان باعث میشود تا وی احساس كند كه معلم فردی نا كارآمد است.5. شرط لازم برای اجرای قوانین قابل درك و فهم بودن آن برای دانشآموزان است.6. آغاز كلاس با جذابیت و متعاقب آن دادن آزادی بیشتر به دانشآموز7. علاقهمند كردن دانشآموز به درس با یادگیری معنادار
علل بی انضباطی دانشآموزان:
بروز رفتارهایی از دانشآموزان كه انضباط كلاس را مختل میكند تنها به معلم، كلاس درس مربوط نیست بلكه علل دیگری نیز نظیر عوامل آموزشگاهی، خانوادگی، اجتماعی وجود دارند كه به طور مستقیم یا غیر مستقیم زمینه را برای رفتارهای مخرب دانشآموزان فراهم میكنند. این عوامل را میتوان به مواد زیر تقسیم بندی كرد:
الف :علل مربوط به دانش آموزان
گاهی علل بی نظمی در كلاس ناشی از خود دانشآموزان است مانند:1. ناراحتیهای جسمی، روحی و روانی 2. نداشتن علاقه و انگیزه3. سردرگم بودن و بیتوجهی به انتظارات معلم و كلاس4. نداشتن برنامهی شخصی مطالعه5. كم خوابی و خستگی مفرط 6. انجام ندادن تكالیف خود7. تغذیه نامناسب 8. ناامیدی به آینده9.استقلال طلبی و مقابله با اقتدار معلم(صفوی)
ب)علل مربوط به معلم:
1. فقدان آمادگی جسمی ، روحی و روانی معلم 2. نامناسب بودن وضعیت ظاهری معلم 3. نا آگاهی از روشهای جدید تدریس واستفاده از روشهای سنتی 4. بی علاقگی به شغل معلمی 5. ناتوانی در بر قراری ارتباط مطلوب با دانشآموزان 6. تبعیض گذاشتن بین دانشآموزان 7.نا مناسب و نا رسا بودن صدای معلم 8 . نداشتن طرح درس 9. بیتوجهی به دانشآموزان 10. فعال بودن معلم و منفعل بودن دانشآموزان 11. استفاده نامناسب از تشویق و تنبیه 12. بیحوصلگی و نداشتن صبر و سعه صدر13. بی نظمی معلم ( دیرآمدن به كلاس و ترك كردن زود هنگام آن) 14. تسلط نداشتن به موضوع مورد یادگیری15. بیتوجهی به مسایل و مشكلات دانشآموزان 16. مبهم بودن توقعات و انتظارات معلم 17. بروز رفتارها و حركات نامنظم دركلاس 18 . تحقیر و تمسخر دانشآموزان 19. نداشتن روحیهی انتقاد پذیری و خودداری از پاسخگویی به سوالات دانشآموزان 20. ناآگاهی از روشهای اصلاح رفتار21. علاوه بر این ها شخصیت معلم نیز ممكن است نقش عمدهای در بینظمی و یا برقراری نظم و انضباط كلاس داشته باشد،چنانچه برخی روانشناسان معتقداٌ در جایی كه دانشآموزان معلم خود را از صمیم قلب دوست داشته باشند بی انضباطی وجود نخواهد داشت.
ج)علل مربوط به كلاس درس:
محیط مدرسه را میتوان از دو بعد فیزیكی و عاطفی مورد بررسی قرار داد.
تأثیر محیط فیزیكی كلاس:
وضعیت فیزیكی كلاس مانند، نظافت و پاكیزگی، برخورداری از نور و هوای مناسب، میز و صندلی راحت وكافی، تخته و وسایل سرمایشی و گرمایشی مناسب نقش انكارناپذیری در ایجاد نظم و انضباط كلاس دارند.
در كلاس كه وسایل سرمایشی یا گرمایشی مناسب وجود نداشته باشد، دانشآموزان به دلیل سرمای زیاد یا گرمای بیش از اندازه نمیتوانند راحت بنشینند. از این رو مجبور میشوند دست به اعمالی بزنند كه نظم كلاس را مختل كند.
تأثیر محیط عاطفی كلاس:
علاوه بر عوامل فیزیكی كلاس، عوامل عاطفی مانند تعویض مكرر برنامهی درسی، برخورد نامناسب دست اندركاران ستادی مدرسه با دانشآموزان، یكنواخت بودن برنامههای صبحگاهی یا عصرگاهی مدرسه بیتوجهی به خواستههاو انتظارات معقول دانشآموزان و…. را میتوان نام برد كه شرایط و موقعیت را برای بروز رفتارهای نامطلوب دانشآموزان فراهم می كند.
د)علل مربوط به خانواده:
صاحب نظران روانشناسی تربیتی یكی از مهم ترین نهادهای موثر در تربیت و رفتار آدمی را خانواده میدانند؛ زیرا محیط خانواده اولین و با دوامترین عامل در تكوین شخصیت كودكان و نوجوانان میباشد. عوامل متعدد میتواند در رفتار كودكان و نوجوانان تأثیر بگذارد (از جانب خانواده) كه به موارد زیر اشاره میكنیم.
1. فضای روانی و عاطفی:
منظور مجموعه روابط و تعاملات روانی و عاطفی است كه بین اعضای خانواده وجود داشته باشدو بصورت مستقیم(آموزشهای اخلاقی و…) یا غیر مستقیم(همانند سازی و تقلیدو…)رفتار فرزندان را تحت تأثیر قرار میدهد.
2 . شرایط ناسالم خانوادگی:
شامل مواردی مانند طرد كودك، تنبیه شدید، عدم توجه به نیازهای اساسی كودك، انتظار نابجا از كودك و… میباشد.
3. فقدان والدین:
نبود هر یك از والدین ، بویژه مادر چنانچه با كمبود ارضای نیازهای طبیعی و اساسی همراه شود اثرات ناگواری در شرایط اجتماعی كودك خواهد گذاشت.
4.عدم ثبات قوانین و معیارهای اخلاقی:
چنانچه در محیط خانه اصول اخلاقی معینی حكم فرما نباشد یا اینكه اصول ثابت باشند و یا برای كودك تبیین نگردند در ایجاد مشكلات رفتاری كودك نقش خواهند داشت.
از دیدگاه آلفرد آدلر ترتیب ولادت در رفتارهای افراد نقش دارد آدلر معتقد است جایگاه ویژه فرزندان با تولد فرزند بعدی تهدید میشود و فرزند آخر نگران از دست دادن موقعیت خود نخواهد بود. اختلافات خانوادگی و بینظمی دار خانواده سبب تأثیر نامطلوب در رفتار فرد شده و زمینهی لازم را برای بروز رفتارهای مخرب فراهم میآورد و به این ترتیب نظم و انضباط كلاس را به هم میزند.
علل مربوط به روابط اجتماعی :
عوامل اجتماعی اغلب به طور مستقیم تأثیر شگرفی در رفتارهای دانشآموزان میگذارد. از بین عوامل اجتماعی موثر در رفتارهای دانشآموزان به موارد زیر اشاره میكنیم:
1. طبقهی اجتماعی:
شامل مواردی مانند میزان سواد والدین ، فرهنگ حاكم برخانواده و …. كه هر كدام به نوعی تأثیر میگذارد.
2. گروه همسالان :
مهم ترین الگوی كودكان پس از والدین كه تأثیر زیادی در رفتار كودكان میگذارد.
3. عوامل اجتماعی دیگر:
از قبیل تلوزیون كه به عنوان الگوی رفتاری از عوامل مهم تعیین كننده در رفتار است.
ع)عوامل روانی :
از عوامل روانی موثر در اختلالات رفتاری میتوان به موارد زیر اشاره نمود.
1. تعارض:
یعنی فرد در مقابل دو هدف قرار گرفته كه قادر به انتخاب یكی نیست پس با انتخاب یكی در مقابل دیگری احساس محرومیت میكند و موجب پدیدار شدن فشار و ناراحتی میشود.
2. ناكامی:
منظور ناراحتی شدید از نرسیدن به یك هدف است. وقتی برای رسیدن به چیزی از لحاظ روانی برنامهریزی میكنیم و به آن نرسیم دچار سرگردانی شده و موجب ناراحتی میشود.
3. استرس:
هنگامی كه مجموعهای از عوامل روانی درونی و بیرونی در ذهن فرد تبدیل به ساختار تهدید كننده یا آسیب روانی میشود موجب ایجاد فشار و ناراحتی روانی میشود.
برخی ازراه های از بین بردن یاكاهش عوامل بی نظمی:
برای كاهش عوامل بی نظمی دانشآموزان باید میان خانه ومدرسه هماهنگی وجود داشته باشد. برای كاهش عوامل بی نظمی معلمان باید معلم آمادگی تغییر رفتارهای به عنوان واكنشی نسبت به حقایق آشكار شده توسط مشاهده را داشته باشد. برای كاهش عوامل بی نظمی موثر از كلاس باید شرایط فیزیكی كلاس را بهتر كنیم و روابط بین كاركنان و دانشآموزان بهتر شود. برای كاهش این عوامل در خانواده باید والدین فرزندان خودرا به انضباط تشویق كرده و وظایف شان را در قبال فرزندان خود به خوبی اجرا كنند.
راه های كاهش یا حذف رفتارهای بی نظمی
در آموزش و پرورش وظیفه معلمان تنها این نیست كه به ایجاد و تقویت رفتار مطلوب اقدام كند بلكه باید رفتار نا مطلوب دانش آموز را كاهش داده یا از بین ببرند. برای از بین بردن رفتار نا مطلوب روش های زیر توصیه میشود:
1. خاموشی :
برای اینكه رفتار نامطلوب دانش آموز ادامه نیابد میبایست شرایط طوری فراهم شود كه برای انجام دادن آن رفتار نا مطلوب پاداشی در یافت نكند.
2 . اشباع :
رفتار نامطلوب شاگرد به مدت طولانی تقویت میشود تا دانشآموز اشباع شود و احتمال تكرار آن كاهش یابد یعنی درست برعكس خاموشی و این روش بر خلاف تنبیه عوارض جانبی ندارد.
3 . تقویت رفتار مغایر :
رفتاری را كه مغایر با رفتار نامطلوب است تقویت میكنیم كه خود از یك اصل روانشناسی ناشی میشود كه انسان نمی تواند خود را همزمان روی دو رویداد مخصوصا اگر مغایر باشد متمركز كند.
4. محروم كردن :
یعنی دانشآموز به خاطر رفتار نامطلوبی كه انجام داده است از دریافت تقویتی محروم می شود برای مثال دانشآموز كه به كلاس علاقه دارد به خاطر بی نظمی از كلاس اخراج میشود.
5 . جریمه كردن :
یعنی كم كردن مقداری از عامل تقویت كنند به دلیل انجام رفتار نامطلوب برای مثال كسر چند نمره به دلیل شیطنت یا بی نظمی.
مشاوره و مذاكره با دانشآموز نامنظم :
معلم میتواند در برابر دانشآموز نامنظم از شیوه ی صحبت آرام استفاده. در این روش معلم, مشاوره میكند چون دانشآموز در كلاس او بی نظمی كرده و معلم می داند در آن هنگام دانشآموز مشغول چه كاری است و آن شرایط را به خوبی میشناسد. در این هنگام معلم نباید از انتقاد زیاد استفاده كند چون باعث میشود دانشآموز حالت تدافعی به خود بگیرد و بهانه های بیشتری بتراشد.
معلم باید از طریق مذاكرهای صریح به دانشآموز بفهماند كارش تا چه اندازه زشت بوده است و بازندهی اصلی نیز خود دانشآموز است و اگر این رفتار نامطلوب راترك كند سود زیادی خواهد كرد. برای این كار معلم باید« ازباب پرسش » وارد شود برای مثال از شاگرد میپرسد «چرا به این كار(بی نظمی) پیشنهاد شدی » و به بهانه تراشی های وی توجه چندانی نمیكند در واقع معلم اعتقاد خودش راكه رفتاری هر قدر هم غیر قابل قبول و نامطلوب باشد هدف داراست اعلام میكند.
اصل تقویت منفی :
برای اینكه دانشآموز را از انجام رفتار نامطلوبی باز داریم باید ترتیبی بدهیم كه هر زمان رفتار او در جهت مطلوب تغییر كرد به موقعیتی كه برای او ناخوشایند بوده است پایان میدهیم. در كاربرد این اصل پایان دادن باید به آسانی امكان داشته باشد زیرا در غیر این صورت دانشآموز فایدهای در تغییر دادن رفتار خود نمیبیند.
تنبیه:
یعنی اضافه كردن یك محرك بیزار كننده به محیط پس از انجام رفتار نامطلوب این روش معایبی دارد:1. باعث نابودی رفتار نمیشود و فقط آن را وا پس میزند.2. سبب ترس یا نگرانی شدید میشود.3. از توجه دانشآموزان به فرد تنبیه گر كاسته میشود و به دستورهای او عمل نمیكند.