ما قبلا آن را تجربه کردهایم. نمیخواهیم ببینیم آدمها همدیگر را ترک میکنند آن سان که والدین ما را ترک کردند. میخواهیم اطمینان خاطر داشته باشیم. میخواهیم امنیت داشته باشیم. بنابراین دور و بر خودمان دیوار میکشیم تا از ما در برابر اشخاصی حفاظت کند که تجربه ی ترک کردن مان و یافتن مسیری جدید را تکرار میکنند.
2.ما یکی از والدین را به دیگری ترجیح میدهیم
هر قدر مقاومت میکنیم که نخواهیم ترجیحی بین والدینمان داشته باشیم ولی همیشه یکی از آن دو تقاضاهای ما را اجابت میکند و میتوانیم با او رابطهی بهتری داشته باشیم. اگرچه واقعا دربارهی آن با هیچکس حرف نمیزنیم٬ ولی وقتی با ما صمیمیتر میشوید درخواهید یافت یکی را به دیگری ترجیح میدهیم.
3.ما از اطلاعات و ارتباطات استقبال میکنیم
ما ارتباطات یکنواخت و ثابتی را دریافت نکردیم چون والدینمان اصلا ارتباطات خوبی نداشتند. عاشق دریافت خبرهای دست اول هستیم و خیلی به جزییات اهمیت میدهیم. هر جملهی کوتاهی مثل”خوبه”، “باشه” یا “خوبم” بیدرنگ ما را دستپاچه میکند. راستگویی را ارج مینهیم و ذهن پذیرا و آدم پذیرنده را گرامی میداریم چون آن را نشانهای میدانیم از یک رابطهی مهم.
4.ما میخواهیم همه ما را دوست داشته باشند و بپذیرند
ما عاطفه ای متوازن و موثر را از سوی هر دو والدینمان در یک زمان نداشتهایم. کمی اینجا، کمی آنجا، و بسیار پراکنده بوده است. ما چیزی جامع و کامل میخواهیم. میخواهیم با ما صحبت شود و با ما مثل هر کودک دیگر رفتار شود. میخواهیم به والدینمان نشان دهیم با هم و کامل هستیم. چون این امکان وجود ندارد سعی میکنیم آن را از یکی دیگر بهدست آوریم که میتواند واقعا به ما اهمیت بدهد و آن را به ما برساند
5.ما میخواهیم همه ما را دوست داشته باشند و بپذیرند
ما عاطفه ای متوازن و موثر را از سوی هر دو والدینمان در یک زمان نداشتهایم. کمی اینجا، کمی آنجا، و بسیار پراکنده بوده است. ما چیزی جامع و کامل میخواهیم. میخواهیم با ما صحبت شود و با ما مثل هر کودک دیگر رفتار شود. میخواهیم به والدینمان نشان دهیم با هم و کامل هستیم. چون این امکان وجود ندارد سعی میکنیم آن را از یکی دیگر بهدست آوریم که میتواند واقعا به ما اهمیت بدهد و آن را به ما برساند.