جو عاطفی مطلوب کلاس، جوی است که در آن دانشآموزان فعال باشند، نه منفعل. روش فعال باعث شکفته شدن شخصیت عقلی، اخلاقی و سازمان یافتن مبادلات فکری کودکان میشود، فرد را به ابداع و نوآوری وامیدارد، انگیزه و رغبت او را افزایش میدهد و به یادگیری واقعی میانجامد. ولی در روش منفعل، یادگیری واقعی صورت نمیگیرد، گرچه ممکن است دانشآموزان با مطالب بیشتری آشنا شوند و مطالب زیادتری را به حافظه خود بسپارند که این امر فقط به یادگیری الفاظی منجر میشود و فرد مطالب را درونسازی نخواهد کرد
راهکارهایی برای افزایش اعتماد به نفس و خود باوری دانش آموزان:
- افزایش ارتباط عاطفی و درک شرایط خاص هر دانشآموز،
- انتقال حس باور و اطمینان قلبی به دانشآموزان که آنها میتوانند با دور کردن ناامیدی و ترس از امتحان نهایی حتماً موفق شوند،
- بزرگنمایی موفقیت و پیشرفتهای درسی حتی به مقدار جزئی،
- کاربرد بسیار زیاد تشویقهای کلامی و نوشتاری مخصوصاً در بالای اوراق امتحانی و انتقال حس درونی خود از پیشرفت آنها،
- ارائه مطالب درسی به صورت متوالی، از ساده به دشوار،
- برگزاری امتحانات متعدد در طول سال بهصورت یک امتحان تستی و یک امتحان تشریحی در پایان هر فصل،
- تأکید بر مطالب مفهومی و تکرار آنها در فصول متعدد با نوشتن آنها روی تخته،
- تصحیح اوراق امتحانی و گزارش نمرات در جلسه بعد از برگزاری آزمون حتی به فاصله یک روز،
- چینش اوراق تصحیح شده بر اساس نمره و توزیع اوراق توسط دانشآموزی که بالاترین نمره را کسب کرده و توضیح و ارائه پاسخ سؤالات به همراه ریزبارم آن و رفع اشکال با تأکید زیاد جهت یادداشت کردن نکات کلیدی آن سؤالات در کتاب درسی در قسمت مربوط به آن مبحث،
- میدان دادن به دانشآموزان خجالتی و کمرو برای بیان نظر و پاسخ به سؤالهای سایر دوستانشان،
- شبیهسازی آخرین امتحانی که به فاصله چند هفته مانده به شروع امتحانات و طراحی پاسخنامه مشابه امتحان نهایی،
- تصحیح تمام امتحانات مطابق بارم امتحان نهایی و توصیه به مطالعه نمونه سؤالات امتحان نهایی در سالهای گذشته،
- همدردی و درک مشکلات روحی مخصوصاً گوش دادن به درددل بچههای مضطرب و ناامید و ارائه راهحل کاهش اضطراب،
- ایجاد فرصت مناسب برای جبران ضعف و عقبماندگی درسی با در نظر گرفتن نمره برای هر نوع فعالیتی که به یادگیری آنها کمک کند،
- عدم مقایسه آنان، بهویژه به رخ کشیدن نمرات بالا و اهمیت دادن به تفاوت فردی آنان،
- ذکر نکات امیدوارکننده در پاورقی اوراق امتحانی یا در سربرگ و همچنین آغاز تدریس هر جلسه با جملات امیدبخش،
- تأکید فراوان بر حاشیهنویسی و نشاندار کردن نکات مهم و کلیدی در کتاب، مخصوصاً تأکید بر تمام شکلها با طرح سؤال به صورتهای مختلف،
- صحبت ده دقیقهای در یکی از جلسات پیرامون روش مفهومی خواندن زیستشناسی و اینکه با مطالعه یک مبحث به دنبال چه اهدافی هستند یا چه چیز باید بلد باشند تا آن موضوع را عمقیتر فرا گیرند،
- تأکید بر فصولی از کتاب که باید به همراه یکدیگر خوانده شوند (مخصوصاً از سالهای قبل)،
- در اختیار گذاشتن پاورپوینت یا فیلم و انیمیشنهای آموزشی در اختیار دانشآموزان وکاربرد ابزارها و روشهای نوین تدریس،
- اطلاعرسانی وضعیت درسی دانشآموزان ضعیف به مدرسه و خانواده و پیگیری هر مورد،
- طرح سؤالات مفهومی با اختصاص بارم نسبتاً زیاد در حین تدریس یک مبحث جدید با در نظر گرفتن وقت محدود که اطلاعات قبلی دانشآموزان به چالش کشیده میشد،
- اختصاص نمره منفی به سؤالات چهار گزینه ای حتی در تعداد کم سؤال برای آمادگی برای تستزنی و پرهیز از پاسخهای تصادفی.
- آموزش نحوه درصدگیری به دانشآموزان و تأکید برکاربرد و محاسبه آن در سؤالات کار شده در منزل،
- گذراندن بعضی ازساعات تفریح و وقت استراحت خود با دانشآموزان و پاسخ به پرسشهایی که نیاز به توضیح و موشکافی بیشتری داشت برای رفع اشکال،
- تأکید زیاد بر کتاب درسی بهعنوان منبع اصلی مطالعه و استفاده از تنها یک کتاب کمکآموزشی به دانشآموزان که تعدد منابع آنها را سردرگم و مضطرب نسازد،
- تشکیل جلساتی با حضور والدین و شنیدن نظرها و یا راهکارهای پیشنهادی آنها،
- گرفتن فهرست و شماره تلفن منزل همه دانشآموزان از مدرسه و مکالمه تلفنی با تک تک آنها یک روز مانده به امتحان نهایی برای کاهش ترس و یادآوری نقاط قوت هر یک و امید بخشیدن به آنها،
- معرفی دانشآموزان بسیار مضطرب به مشاور مدرسه و پیگیری مراجعه آنها به ایشان و جویا شدن از نتیجه کار در طول سال تحصیلی،
- کمک به برنامهریزی صحیح درسی کسانی که در این مورد دچار مشکل بوده و کنترل دانشآموز برای اجرای برنامه ریخته شده،
- عدم پاسخگویی به سؤالات و اشکالات طرح شده در جلسات امتحانی و سعی در شبیهسازی جو امتحان نهایی و برقراری سکوت و آرامش جهت تمرکز بیشتر،
- تایپ سؤالات امتحانی و بارمبندی ریز،
- ایجاد رقابت فردی بین دانشآموزان به کسب موفقیت در معدودی از آنان و شکست اکثریت کلاس میانجامد، بنابراین شدیداً از آن پرهیز کردم،
- مطلع کردن دانشآموزان از میزان پیشرفت در کارشان بلافاصله پس از آزمون.
کسانی موفقترند که با تمام قوا خود را متقاعد کنند که موفق میشوند
اگر شاگرد اعتقاد پیدا کند که تغییر و تحول نشانه پیشرفت و تکامل است،آن وقت میکوشد که خود را از حالت ایستایی و توقف در جهالت و نادانی خارج و با آموختن مطالب و راه و روشهای جدید خود را با دگرگونیهای محیط سازگار کند.
از نظر روانشناسان احساس خود ارزشمندی، پایه و اساس اعتمادبهنفس را تشکیل میدهد.
کسانی موفقترند که با تمام قوا خود را متقاعد کنندکه موفق میشوند. آن هم به این دلیل که انسان همیشه میخواهد افکارش به مرحله عمل درآید و همین اعمال پس از مدتی برای فرد بهصورت عادت در میآیند، قبول کنیم که چنین شخصی در واقع عادت به توانستن را در خود ایجاد کرده و در واقع از اعتمادبهنفس بالایی برخوردار است. دیل کارنگی در همین زمینه میگوید:
در مقابل مشکلات چون کوهی پایداری خوب است نه چون کاهی ناپایداری
موضوع درسی که دانشآموز یاد میگیرد اغلب به سبک کار معلم بستگی دارد. معلم باید از احساسات فراگیرانش آگاه باشد و گفتار مناسبی داشته که از طریق آن درک و تفاهم را به دانشآموز انتقال دهد. او نسبت به ارتباطی که دانشآموز را خراب میکند حساسیت نشان میدهد و از سرزنش و شرمسار کردن دانشآموز پرهیز کند و از اهانت و تشر زدن به آنها نفرت داشته باشد؛ گفتارش خالی از هرگونه مکالمه مخرب و بیان غلط و اشتباه باشد.
سیر به سوی هر هدف ارزشمندی دارای پستی و بلندی و موانع و ناامیدیهایی است. به همین علت لازم است جوانان بیاموزند که چگونه گلیم خود را از آب بیرون بکشند و روی پای خودشان بایستند.
پشتکار یک رفتار آموختنی است. باید به دانشآموزانمان یاد بدهیم بر هدف تمرکز کنند نه روی موانع! خود ما الگوی اول برای آنها هستیم. اگر ما با یک مانع کوچک از کوره در برویم و از تلاشمان دست برداریم، آنها هم یاد میگیرند.
ارائه مطالب درسی به صورت متوالی، از ساده به دشوار، موجب میشود که یادگیرندگان ابتدا در یادگیری مطالب ساده، به اندازه کافی موفقیت به دست آورند. این کسب موفقیت اولیه، انگیزش یادگیری را برای یادگیریهای بیشتر افزایش میدهد و بر آمادگی آنها میافزاید.
دانشآموزان در اثر شکست در درسی نسبت به آن نگرش منفی پیدا میکنند، باید به آنها کمک کرد تا با کسب موفقیت در درس جدید، به تصویری مثبت از توانایی خود دست یابند؛ زیرا یادگیری همراه با موفقیت به ایجاد انگیزه منجر میشود.
پذیرش هر دانشآموز همچون فردی بینظیر و تحسین صادقانه او در برابر تلاشهای خوبی که انجام میدهد در کسب احترام به نفس او نقشی تسهیل کننده دارد و پیشرفت فرد در انجام دادن کارها منبع مهم کسب موفقیت برای اوست. بازخورد اطلاع از نتایج در ایجاد انگیزه در دانشآموز برای استمرار یادگیری و تشخیص میزان یادگیری خود نقش مهمی دارد.
اگر شاگرد اعتقاد پیدا کند که تغییر و تحول نشانه پیشرفت و تکامل است، آن وقت میکوشد که خود را از حالت ایستایی و توقف در جهالت و نادانی خارج و با آموختن مطالب و راه و روشهای جدید خود را با دگرگونیهای محیط سازگار کند. اگر نتوان چنین فکری را در ذهن شاگرد به وجود آورد، نمیتوان از او انتظار داشت که برای تغییر و یادگیری و بهبود وضع خود کوشش پیگیر به کار برد، اما گاهی میتوان با توسل به آیهها و احادیث دینی و اشاره به خواست و اراده خداوند به تحقق چنین هدفی دست یافت، چنانکه آیه شریفه «اگر مردم برای تغییر وضع خود کوشش نکنند، خداوند به تحول و اصلاح کار آنان یاری نخواهد کرد» سوره رعد آیه ۱۱ انگیزه بسیار مؤثری برای به کار و کوشش واداشتن شاگردان و خداشناسی است.