چرا با فرزند خود جر و بحث یا دعوا می کنیم؟
خیلی وقت ها شده تا آمدیم کمربند ماشین را ببندیم! قفل می کند و حرکت نمی کند. می دانید چرا؟ چون با شتاب آن را می کشیم.
اگر نرم نرمک بکشیم تا آخر با ما می آید، در صورتی که اگر پای شتاب و خشنونت در میان باشد همان جا می ایستد، ذره ای هم جلو نمی آید، یعنی عقب می رود، اما جلو نه!
همین نکته در تربیت فرزندان ما نیز بسیار کارگشاست. به خاطر این که یک درس بزرگ می دهد، می گوید: اگر من پدر یا مادر و یا شاید معلم و مربی، می خواهم فرزندم پا به پای من تا آخر بیاید، تنها راهش نرمش است. پس جر و بحث یا دعوا کاری از پیش نمی برد. باید کنارشان گذاشت.
پدر و مادر عزیز!
- قرار نیست درباره ی اثبات خطای فرزندمان جر و بحث یا دعوا کنیم.
- قرار نیست در موفقیت ها و شکست ها به او اثبات کنیم که حق با ماست و آن ها اشتباه می کنند.
- قرار نیست در هر اشتباهی به اجبار از ما تشکر یا عذر خواهی کنند.
- قرار است آبروی آن ها را حفظ کنیم.
مثل مار زنگی از جر و بحث یا دعوا فرار کن!
جر و بحث یا دعوا با بچه ها خیلی خطرناک است. همان طور که از مار زنگی یا زلزله ی هولناک فرار می کنیم، باید از بحث و جدل یا دعوا با فرزند خود نیز باید فراری باشیم. زیرا نود درصد از جر و بحث یا دعوا ها به این منتهی می شود: پدر یا مادر، در طرف مقابل فرزند بیش از پیش متقاعد می شوند که حق با آن ها بوده است. یعنی پدر و مادر حق را از خود می داند. فرزند نیز همین نظر را دارد. او نیز حق را به جانب خود می داند. در این صورت هیچ کس پیروز نمی شود. نه پدر و مادر و نه فرزند. چون اگر هم فرض کنیم در مقابل خشم خود به پیروزی برسیم و به او ثابت کنیم که او جاهل و نادان است، او را از نظر احساسی مجروح کرده ایم. نتیجه ی این کار چیزی جز این نیست که کینه ی ما را به دل می گیرد.اجبار یا میل
این مثل را شنیده اید که می گویند: کسی که برخلاف میل و علاقه خود متقاعد شود، همچنان بر همان اعتقاد سابق خود باقی خواهد ماند. امیرالمومنین علیه السلام خیلی زیبا به این موضوع اشاره کرده اند: کوشش کنید دل ها را از ناحیه ی میل آن ها پرورش بدهید، به زور وادارشان نکنید. اگر قلب مورد اکراه و اجبار قرار بگیرد کور می شود و خودش واپس می زند. از این حکمت زیبا می شود در مورد تربیت فرزندان مان به خوبی استفاده کنیم. به خاطر این که:- اگر ما جهت تربیت فرزندان مان را تشخیص بدهیم.
- آگاهانه و از روی انتخاب های صحیح تصمیم به ساختن فرزندان مان بنماییم.
- این شناخت و آگاهی را نیز به آنها می دهیم.
آیا فرزند ما علت جر و بحث یا دعوا ی ما را می داند؟
اگر فرزندمان را که تهدید، تشویق و …می کنیم باید به او علت آن را بگوییم که به این دلیل است با تو چنین رفتاری می کنیم. البته در صورتی که فرزندمان در سن و شرایطی باشد که بتواند آن را درک کند و متوجه شود. او هنگامی که لزوم علت تشویق و تهدید و غیره را فهمید دیگر ترس و تهدید و تشویق و غیره عامل تربیت نیست. بلکه شرط تربیت است. یعنی برای جلوگیری از طغیان او، ترس و تهدید و غیره لازم است. ولی عامل پرورش و شکوفا شدن او نیست. پدر و مادر عزیز! ما نمی توانیم او را به زور بکشیم تا رشد کند یا مطابق میل ما بزرگ شود. در نتیجه اگر فرزند علت تهدید یا تشویق و غیره را نفهمید روحش مشوش می شود.آیا به نوع رفتارمان فکر می کنیم؟
یک طفلی را در نظر بگیرید که روی لباس یا منزل یکی از اطرافیان شما ادرار کرده باشد، عکس العمل شما در این لحظه به چه شکل خواهد بود؟ آیا به نوع برخورد تان تا به حال فکر کرده اید؟؟؟؟؟ فرزند ما هر وقت به این فهم و حد رسید که نباید روی فرش یا یا جای دیگری ادرار کند این عادت به او اجازه نمی دهد که ادرار کند، پس این را خودش می داند و دیگر به نیاز ی به جر و بحث و … نیست. اما اگر به این حد و فهم نرسید پس معنی جر و بحث ما را هم نمی فهمد. همین الآن به این پرسش از خودتان پاسخ بدهید: چه اتفاقی در جر و بحث یا دعوا یی که او را کردم افتاد؟ آیا غیر از این بود که فقط خودم را تخیله کردم؟ دراین صورت است که از نظر بچه این جر و بحث و دعوا بی منطق است. ازنگاه والدین بله، عکس العمل منطقی و کاملا قرص و محکمی انجام شده است؛ ولی از نظر او نه تنها هیچ اتفاقی رخ نداده بلکه باعث مشوش شدن روح او نیز می شود و شاید لجاجت او را هم در پی داشته باشد.به جای جر و بحث یا دعوا چه کار کنیم؟
به جای این که زود از کوره در برویم، بیائیم نسبت به علاقه های او و صفات و مزایای آن چه که او از آن صحبت می کند، کاری انجام دهیم. یعنی به محض این که با فرزند خود مخالفت می کنیم و از چیز دیگری سخن می گوییم یا شروع به عیب جویی از او می کنیم، و نتیجه ای بار می آید که همه از آن ناراضی هستیم. خیلی بد است که فرزند ما به دفاع از غیر خودمان بپاخیزد. در نهایت او را در اعتقاد خود به آن چیز محکم تر می کنیم. به عبارت دیگر؛ ما با این کار در حال تربیت و ساخت یک دشمن برای خود هستیم. ممکن است بر اثر جر و بحث یا دعوا گاهی اوقات پیروزی حاصل شود ولی این پیروزی ظاهری است و دوام ندارد. زیرا هرگز موافقت قلبی فرزند خود را به دست نخواهیم آورد.پس چه کار باید کرد؟
پیشنهاد می کنم سکوت کنیم و سود ببریم. فراموش نکنیم که هیچ کس اعم از نادان و یا دانا را نمی توان به تغییر عقیده واداشت. پایه ی عقلی یا مدرک تحصیلی در این جا هیچ نقشی بازی نمی کند. من اغلب اوقات وقتی با فرزند خودم یا بچه های دیگر بازی می کنم برای سرگرم کردنشان با آن ها بازی می کنم. اول از هر چیز مهارت خود درآن بازی را به بچه ها می فهمانم. ولی طوری بازی می کنم که فرزندم یا بچه های دیگر برنده شوند. چون این کار من آن ها را بسیار خوشحال می کند. من این درس را نیز در جر و بحث ها نیز استفاده می کنم. به بچه ها در جر و بحث ها فرصت می دهم که پیروز شوند. تا از این فرصت لذت ببرند. این جمله را همیشه همراه خود داشته باشید: “کینه را کینه به پایان نمی رساند بلکه این عشق است که قاتل کینه است.” اشتباه و سوتفاهم را با جر و بحث نمی توان برطرف نمود. بلکه راه چاره چیزی جز تدبیر و رفتار مسالمت آمیز نیست.چه طوری این کار را انجام دهیم؟
خودمان را به جای آن ها بگذاریم. از دریچه نگاه آن ها به موضوع نگاه کنیم. پدر و مادری که خواهان سلامت روحی و جسمی فرزند خود هستند، فکر نکنم دیگر فرصتی برای جرو بحث و جنگ و جدال پیدا کند!!!. داد و فریاد و هوار کشیدن سر فرزند بی نوا، او را تندخو و آتشین مزاج و خشن بار می آورد. در نتیجه باعث می شود کنترل اعصابش را از دست بدهد. گاهی بهتر است حق را به او بدهیم و بگذریم. این جمله را حتما شنیده اید: اگر به سگ درنده ای برخوردید؛ بهتر است ازجلوی راه او کنار بروید. برای عبور، با او مقابله نکنید. چون اگر به فرض، بعد از گاز گرفتن سگ، او را هلاک کنید؛ باز هم جراحت ناشی از گاز گرفتگی او بر بدن شما باقی می ماند. برای جمع بندی به سه نکته باید اشاره کنم. بهترین راه پیروزی در جر و بحث یا دعوا، خودداری از وارد شدن در آن است. اما چه جوری؟- علاقه او را پیدا کنیم. به زور علاقه خودمان را تحمیل نکنیم.
- سکوت کنیم و سود ببریم.
- خودمان را به جای آن ها بگذاریم.