چطور یک مدیر موفق شویم؟!
به همان نسبت که مدیر ناموفق بودن کار سختی نیست یک مدیر موفق بودن بودن هم کار چندان سختی نیست. شما می توانید یک مدیر موفق باشید و به رازهای یک مدیر موفق به راحتی پی ببرید به شرطی که یک سری تکنیک های ساده را بدانید و بدون هیچ اما و اگر بپذیرید و به آن عمل کنید. مدیریت یک هنر است و مدیر یک مجموعه یک هنرمند است که با مهارت و چیره دستی هرچه بیشتر می بایست به اداره امور بپردازد.
با الی گشت همراه باشید تا رازهایی از یک مدیر موفق را با شما در میان بگذاریم تا شما هم اگر مدیر یک سازمان، یک اداره، یک مجموعه و یا حتی یک بخش کوچک هستید، یا اینکه روزی روزگاری خواستید در این جایگاه قرار بگیرید بدانید چگونه به بهترین شکل ممکن از پس مسئولیت های خود برآمده و به عنوان یک مدیر نمونه و موفق به خود افتخار کنید و رازهای یک مدیر موفق را به دیگران آموزش دهید. مدیر بودن سخت نیست اما مدیر خوب و موفق بودن نیز آسان نیست برای اینکه بتوانید بهترین مدیر باشید باید بهتر کارهای ممکن را انجام دهید.
اولین راز یک مدیر موفق
اولین و مهم ترین راز از رازهای یک مدیر موفق این است که به نیروهای فعال، متعهد، کاربلد و خلاق به چشم یک سرمایه نگاه کند. کارمندی که شرافت کاری بالا دارد، به کا و هدف خود متعهد و پایبند است و برای آن ارزش قائل است و به پیشرفت خود و مجموعه اش می اندیشد و هر روز یک نکته جدید می آموزد در حقیقت یک سرمایه گرانبهاست که یک مدیر باید به آن توجه کامل و کافی داشته باشد و در حفظ نیروهایی که این امتیازات را دارند تلاش کند چرا که حفظ این نیروها یعنی کمک به حفظ بقا و پیشرفت مجموعه و سرعت بخشیدن به رشد و توسعه آن سازمان.راز دوم
نکته دوم از رازهای یک مدیر موفق اینکه یادتان باشد شما هم در واقع یک کارمند هستید مانند سایر کارمندان، اگر شما خوب هستید دیگران هم مانند شما هستند، اگر شما باهوش هستید، و یا هر چیز دیگری که فکر می کنید برای شما یک امتیاز به حساب می آید تا از آن طریق نسبت به کارمندان اعمال قدرت کنید همه را باید دور بریزید و در کنار کارمندان تان به خوبی کار کنید. شما فقط مسئولیت سنگین تری دارید که هنرمندانه باید از پس آن برآید بدون هیچ کم و کاستی و عذر و بهانه ای. یادتان باشد تنها امتیاز شما نسبت به کارمندان تان هنر مدیریتی شماست و دیگر هیچ! هنری که در قسمت های دیگر شکل های گوناگون آن را توضیح خواهیم داد.راز سوم
مورد سوم از رازهای یک مدیر موفق این است که همیشه در زندگی بهترین را انتخاب کنید! چه در زندگی شخصی و چه در حیطه کارو پیشه. بهترین ها همیشه به شما انگیزه می دهند و به تبع به کارمندان تان. بهترین همکاران را برای خود و تیم تان انتخاب کنید، کارمند خوب باعث رشد و پیشرفت شما می شود. همچنین بهترین محیط را انتخاب کنید و بهترین حرفه و شغل را، اگر پست مدیریتی که به شما محول می شود با دانش، تخصص و روحیات شما هرچه بیشتر سنخیت داشته باشد موفقیت شما را در این تضمین می کند.راز چهارم
راز چهارم از رازهای یک مدیر موفق این است که یک ابتدا در خود و سپس در کارمندان اخلاق حرفه ای و شرافت کاری را نهادینه کنیم. اینکه بدون حضور یک رئیس و مسئول بخش به صورت خود انگیخته و از سر رغبت و وفاداری به حرفه کار و وظایف را به درستی انجام دهند و نیازی به حضور ناظر و نگهبان نباشد تا از سر ترس یا تکلیف و صرفا جهت دریافت تشویق و مزایا و موارد این چنینی وظایف شان را به بهترین شکل انجام دهند. لذت بردن از انجام کار را در افراد نهادینه کنید همچنان که محیطی فراهم آورید که از بودن در آن لذت ببرند و به خود و شما افتخار کنند. این هم از آن رازهای مهم و در واقع شاه کلید موفقیت می تواند باشد.راز پنجم
پنجمین راز از رازهای یک مدیر موفق این است که انرژی بدهید و انرژی دریافت کنید. انگیزه بدهید و انگیزه بگیرید. این کار سختی نیست. افراد را باتوجه به کوشش و تلاش و همچنین در نظر گرفتن توان شان تشویق کنیم. اگر احیانا کاستی و کوتاهی یا کم کاری سهوی از کارمندان به چشم خورد سیاست تشویقی خود را به کار ببرید و به کارمندان گوشزد کنید که تلاش آن ها در جهت پیشرفت خود و سازمان موثر تا چه اندازه موثر است.
راز ششم
نکته ششم از رازهای یک مدیر موفق که در حقیقت یک مهارت ذاتی است اینکه از قدرت ارتباطی بالایی برخوردار باشید. بتوانید مفاهیم را به درستی انتقال دهید و در بیان نظرات و دیدگاه هایتان هیچگونه ابهام یا سردرگم کردن کارمندان وجود نداشته باشد. علاوه بر آن از این مهارت خود به شکل دیگری هم استفاده کنید به این معنی که تنها محدود به مسائل مربوط به کار و وظایف نباشد بلکه با بکار بردن این مهارت ارتباط قویتری با کارمندان ایجاد کنید تا آنها در حالیکه جایگاه و شان شما را می دانند و حرمت لازم را به جا می آورند صمیمانه شما را از خود و در کنار خود بدانند و با تمام وجود وفادار به شما باقی بمانند. برای تقویت این مهارت کافیست خود را در موقعیت کارمند یا طرف مقابل تان قرار دهید.