یافتن دید مثبت، هنری است که ما به عنوان والدین، نخست باید آن را در خود پرورش دهیم و سپس به فرزند خود بیاموزیم. البته نه با آموزش گفتاری، بلکه آموزش رفتاری؛ به گونهای که کودک با دیدن عملکرد ما در زندگی، واکنشها را بیاموزد.
کودک آنچه را میبیند، انجام میدهد؛ نه آنچه را میشنود. بنابراین آنچه محرز است این است که بچههای شاد و خوشبین، صرفنظر از ساختار ژنتیکی، محصول خانوادهای شاد خواهند بو؛ چرا که تحقیقات نشان میدهد که اگرچه گاهی افسردگی و بدبینی میتواند نوعی گرایش ژنتیکی باشد، اما ژنها انعطافپذیرند و میتوانند نسبت به محیط، فعال یا غیرفعال شوند. در نتیجه نحوه بینش و رفتار و الدین میتواند چنین گرایشی را مهار کند.
نخستین گام برای ایجاد حس خوب در کودکان، تأیید و تحسین ازسوی والدین است؛ تأییدی که معطوف به تلاش کودک باشد، نه به نتیجه کار او. ثمره چنین توجهی، رشد این باور در کودک است که تمرین و تلاش، راه رسیدن به اهداف خواهد بود و آنچه اهمیت دارد، پشتکار است نه استعداد.
والدین باید هوشیار باشند تا از موقعیتهایی که کودکان نیازمند تأییدشان هستند، به سادگی نگذرند و فرصتها را دریابند؛ چراکه حیطه این موارد بسیار گسترده و در عین حال ظریف است. مثلاً گاهی انجام مسئولیتهایی هرچند ناچیز به دست کودک، اگرچه ساده و کوچک به نظر آید، وقتی با تحسین والدین همراه شود، به حسی خوب و خوشایند در او میانجامد. اینجاست که موضوع محولکردن وظایف کوچک به فرزندان، اهمیت خود را نشان میدهد. کودکی که احساس کند پدر و مادر میتوانند به او اعتماد کنند و کارهایی را به او بسپارند و در عین حال میداند برای انجام آن مسئولیت، آنچه مهم و ارزشمند است تلاش و زحمت اوست، نسبت به خود دید مثبتی پیدا میکند و بهتدریج این نگرش، احساس توانمندی را در کودک تقویت میکند. با این اوصاف، گاهی سرویسدادنهای بیش از حد والدین؛ اگرچه با هدف تأمین آسایش و رفاه کودک انجام میگیرد، ولی میتواند تبدیل به مانعی در برابر رشد کودک و احساس توانمندی او شود.
برخی اوقات هیجان یک اکتشاف یا درستکردن چیزی که گرچه به ظاهر بیاهمیت و کوچک جلوه کند، اگر با تشویق پدر و مادر همراه شود، برای او لذتبخشتر خواهد بود و سبب پویایی او میگردد.
بنابراین فراهم کردن فرصتهایی که کودک بتواند کندوکاو کند، امری است در خور توجه. این مورد به سادهترین شکل ممکن قابل اجراست و لزومی ندارد به دنبال فضایی مناسب یا ابزار و وسایلی خاص باشیم. تنها کافی است کمی دقیقتر و جزییتر اطراف خود را نگاه کنیم تا متوجه شویم با ابتداییترین وسایل خانه و با کمترین هزینه، میتوان مجالی برای بروز خلاقیت کودک مهیا کرد. اینکه کودک بتواند به تنهایی چیزی بسازد یا سرهم کند، هرچند بیمعنا، و اینکه بداند آنچه مورد تقدیر است زحمت اوست، احساس نشاط و پویایی را برای او به ارمغان میآورد.
از موارد حایز اهمیت دیگر، محبت بیقید و شرط والدین است. بهترین راه برای تأمین سلامت عاطفی پایدار فرزندان، دریافت عشقی بیپایان و بدون مرز از جانب پدر و مادر است که او را برای همیشه در مقابل افسردگی واکسینه خواهد کرد. البته با این فرض که این محبت قلبی بهگونهای ابراز شود که کودک آن را بفهمد و درک کند؛ از طریق در آغوش گرفتن، بوسیدن، نوازش کردن بهصورت مستمر و… آرامشی که کودک از این روشها بدست میآورد، متضمن سلامت روانی او خواهد بود.
اینگونه ابراز دوستداشتنها ممکن است در مواقعی از روز بیشترین اثر را داشته باشند، مثلاً شبها قبل از خواب بهترین فرصت است که بتوان با نوازش و گاهی ماساژهای آرامبخش، کودک را برای خوابی آسوده آماده کرد؛ زیرا آرامش از ملزومات شادی و نشاط است. کودکان اغلب شوخی کردن از جانب پدر و مادر را دوست دارند؛ شوخیهایی هم چون قلقلک دادن یا ادا درآوردن، به سادگی آنها را میخنداند. دویدن دنبال آنها هرچند کوتاه برایشان شیرین است و کارهای بسیاری که هرکس در ارتباط با فرزند خود بهتر تشخیص میدهد، همه اینها بهانههایی هستند تا کودک درک کند که پدر و مادرش او را دوست دارند.