کودک پیشدبستانی که قبل از جدا شدن از مادر و رفتن به مهدکودک منتظر نگاه و لبخند اطمینانبخش مادر است، کودک یکسالهای که به محض در آغوش کشیدن پدر آرام میشود یا کودک دبستانی که پشتیبانی و همدلی مادر را بین تماشاچیها دریافت میکند و بهیکباره در زمین بازی عملکرد بهتری پیدا میکند. همه اینها نمونههایی از دلبستگی ایمن است. دلبستگی ایمن به پیوند هیجانی مطمئن بین کودک و مراقب گفته میشود، این نوع رابطه کلید رشد سالم کودک است.
فرزندپروری براساس سبک دلبستگی ایمن دو ویژگی اصلی دارد؛ اول، فراهم کردن آرامش وقتی کودک به آن نیاز دارد، برای مثال، وقتی کودک ترسیده است، مادر او را در آغوش بگیرد و دوم، به کودک برای اکتشاف دنیای اطراف آزادی عمل داده شود. این دو ویژگی شاید در ظاهر بسیار ساده به نظر برسند، اما در زندگیهای شلوغ و پرمشغله امروزی، عملی کردن آنها کمی دشوار است.
براساس نتایج پژوهشهای متعددی که در این زمینه انجام شده است، رابطه امن مهمترین اصل فرزندپروری است. کودکانی که دلبستگی ایمن دارند شادتر، مهربانتر و از نظر اجتماعی شایستهتر از دیگراناند. به دیگران اعتماد میکنند و روابط بهتری با والدین، خواهر و برادر و دوستانشان دارند. در مدرسه عملکرد بهتری دارند و از لحاظ جسمانی سالمترند. همچنین در بزرگسالی، در روابطشان بالغانه و پخته عمل میکنند.
متاسفانه، در رسانهها، کمتر درباره دلبستگی ایمن و راههای ایجاد و پرورش آن صحبت میشود، بنابراین، تعداد کمی در اینباره اطلاعات کافی و مناسب دارند و بیشتر افراد جامعه آن را در حد زایمان طبیعی، شیردهی مادر یا در آغوش گرفتن میشناسند.
دلبستگی ایمن چیست؟
دلبستگی ایمن باور به این است که همه انسانها خوباند. فردی که دلبستگی ایمن دارد در طول روز با این باور زندگی میکند و همیشه این احساس را دارد که دیگران او را دوست دارند و به هر نحوی از او حمایت و پشتیبانی میکنند. اگر کودک چنین احساسی داشته باشد، در پی آن، احساس امنیت میکند و دنیایی از امکانات به روی او باز میشود.
عدهای از روانشناسان، با استفاده از نظریه دلبستگی بالبی، رویکرد عملی و قابل استفادهای به نام «چرخه امنیت» ایجاد کردهاند. در این چرخه، درباره شرایطی که کودک به مراقب نیاز دارد و شرایطی که این نیاز برطرف میشود صحبت میشود. به عبارت دیگر، در زندگی کودک مواقعی هست که کودک برای کسب آرامش و امنیت به مراقب نزدیک میشود و در مواقع دیگر، به دنبال کشف دنیای اطراف میرود و به مراقب نیاز ندارد.
نقش مراقب این است که لحظه به لحظه کودک را نظاره کند و مطابق با نیاز او رفتار کند. در این رویکرد، به صورت کاربردی از این چرخه صحبت میشود. با نگاهی به والدین و روابطشان با کودک، میتوان فهمید که تعداد زیادی از والدین در بخشهای مختلف این چرخه دچار مشکل هستند. معمولا این مشکلات ریشه در تجربیات کودکی والدین و سبکهای دلبستگی آنها دارد که متاسفانه بر سبک دلبستگی کودک نیز اثر میگذارد.
برای مثال، ممکن است والدین در مقابل نیاز کودک به آرامش ایستادگی کنند، با این باور که انجام این کار باعث مستقلتر شدن کودک میشود، اما نتایج چندین دهه پژوهش حاکی از آن است که لازمه رشد استقلال در کودکان احساس امنیت است. یا در خانوادهای، برای حفظ امنیت کودک، کاوشگری و حس اکتشاف را در او از بین ببرند. والدینی که نگران هستند کودکشان با آزاد بودن و کشف دنیای اطراف ممکن است در خطر بیفتد، این اضطراب را به کودک منتقل میکنند و به او این پیام را میدهند که دنیا جای خطرناکی است یا تو توانایی مواجهه با دنیای اطرافت را نداری. این رفتار باعث میشود کودک بهشدت به والدین وابسته شود.
بهتر است والدین هنگام صحبت و رفتار با کودک مراقب انتخاب نوع کلمات، بلندی صدا، هیجانات و حالات صورت و بدن خود باشند. حتی نوزادان نیز میتوانند از حالات والدین پاسخهای منفی، بیصبری، ناآرامی، اضطراب و خشم را متوجه شوند و آنها را درک کنند. البته باید واقعبین بود، هیچ والدینی نمیتوانند همیشه صددرصد بر خود و هیجانتش کنترل داشته باشد یا همیشه در دسترس کودک باشد، حتی حضور همیشگی والدین هم ممکن است باعث ایجاد نقص در رشد کودک شود. بنابراین، گاهی بیحوصلگی، خستگی یا غیبت امری طبیعیست، اما آنچه مهم است تلاش برای افزایش کیفیت رابطه و فراهم آوردن احساس امنیت و آرامش برای کودک است.
فرزندپروی برای ایجاد دلبستگی ایمن احساس فشار را از روی والدین برمیدارد، احساسی که ناشی از این فکر است که به عنوان والدین باید همیشه حضور داشت و مدام کودک را برای زندگی آینده آماده کرد. این باور و فکر هم باعث اضطراب والدین میشود و هم زمینه اضطراب کودک را فراهم میکند. همه آنچه در این سبک فرزندپروری به آن نیاز دارید، بودن با کودک، شناسایی، نامگذاری و آموزش مدیریت هیجانهای کودک و صبر است. به عبارت دیگر، درک و فهمیده شدن مهمترین نیاز کودک است.
چگونه کودکی با دلبستگی ایمن داشته باشید؟
۱. نسبت به نیازهای کودک پاسخگو باشید و روابط گرم و صمیمی با او برقرار کنید. دقت کنید که با توجه به شرایط موجود، نیاز و خواسته کودک چیست. میتوانید در تایید نیازهای او همدلی نشان دهید، برای مثال بگویید: «من میفهمم که تو الان خیلی خستهای و به خواب نیاز داری، منم وقتی خیلی خستهام زود ناراحت میشم. بیا بریم خونه و استراحت کنیم.»
۲. نسبت به نیازهای کودک، مسئول و باثبات باشید. شناسایی نیازهای کودک گام اول است، اما مهمتر از آن برآورده کردن درست و بهجای این نیازهاست. در سال اول تولد، نیازهای نوزاد مشخص است، او شیر میخواهد، به بهداشت نیاز دارد و باید خواب کافی داشته باشد. اما با بزرگتر شدن کودک، نیازهای او نیز پیچیدهتر میشود. وقتی گفته میشود در مقابل نیازهای کودک مسئول باشید، به این معنی نیست که هر چه میخواهد برایش فراهم کنید. گاهی بهتر است در مقابل بعضی خواستههای کودک، با قاطعیت و نظم بیشتری رفتار کنید. ثبات نیز امر بسیار مهمی است. براساس پژوهشهای انجام شده، هر اندازه نظام تربیتی والدین باثباتتر و پیشبینیپذیرتر باشد، دلبستگی کودک ایمنتر خواهد بود و برعکس، نظام تربیتی بیثبات و غیرقابل پیشبینی باعث افزایش اضطراب در کودک میشود.
۳. در دسترس بودن والدین، هم از نظر هیجانی و هم از نظر جسمانی. شاید زمان زیادی را با کودک سپری کنید، اما اگر به لحاظ هیجانی حضور نداشته باشید؛ یعنی، سرگرم کارها یا درگیر نگرانیهایتان باشید، تقریبا حضورتان بیفایده است.
۴. برای کودک دلبستگی ایمن چندگانه ایجاد کنید. طبق مطالعات انجام شده در این زمینه، کودکانی که علاوه بر مادر با فرد دیگری مثل مراقب دلبستگی ایمن ایجاد میکنند، از لحاظ اجتماعی، روابط بهتری برقرار میکنند و تواناییهای هیجانی بیشتری دارند. بنابراین، اگر کودک علاوه بر مادر با پدر یا مراقب دیگر دلبستگی ایمن ایجاد کند، بیشترین سود را میبرد.
۵. اهمیت ارتباط با خواهر و برادر و همسالان. طبق مطالعات انجام شده در این زمینه، ارتباط با دوست و خواهر و برادر در ایجاد دلبستگی ایمن بسیار مهم است.