تا به امروز چیز های زیادی را از روانشناسی یاد گرفته ام مشتاقانه و بدون درنگ دلم میخواهد آنها را در قالب نکات کوتاه و جالب روانشناسی با شما در میان بگذارم.. قبل از هر چیزی این را بگویم که روانشناسی دنیای پیچیده ای است مسائل روانی صحنه همه چیز هستند.
استادی داشتم که در اولین جلسات مشاوره خانواده سرش را خم کرد، به صندلی های ما نزدیک شد و گفت: همه دنیا صحنه انسان است و شما میخواهید انسان را تسخیر کنید..شما کار پیچیده ای دارید… بنابراین نکاتی که امروز میخواهم برایتان بگویم تنها بخشی از علم پیشرونده ای است که انسان برای شناخت خود دارد.
امروز میخواهم نکاتی برایتان بگویم که اگر بی انصافی نکنم شاید خیلی از زندگی من را تغییر داد یا حداقل نگاهم به زندگی و رفتار را دگرگون کرد. در اینجا به شش نمونه از آنها می پردازم
اگر میخواهید علت رفتارهای اصلی تان را بفهمید باید ناخودآگاهتان را خوب بشناسید
چیز هایی که از یاد برده ایم
ناخودآگاه واژه ی عجیبی است شاید در نگاه اول و در نگاه عرفی همه ما بشناسیمش، هزاران باز شنیده باشیمش اما باورتان نمیشود که بگویم حداقل نیمی از تئوری های بزرگی که امروزه رفتار بشری را تبیین و تشریح میکنند تحقیقاتشان را روی این بعد از انسان گذاشته اند.به گفته فروید ۸۰ درصد شخصیت ما از ناهشیار تشکیل شده است آن بیست در صدی که ما میبینیم و هشیار مینامیمش عملا تحت تاثیر شگرف دنیای ناخودآگاهمان است.مثل کوه یخی که تنها یک لایه نازکی از آن بیرون آب است و نه دهم آن زیر آب. ناخودآگاه و ناهشیار بخشی از شخصیت ماست که ما آن را به یاد نمی آوریم در ما درونی شده اند و علت رفتار های امروز ما را تشکیل میدهند.
اگر بخواهم ساده تر برایتان بگویم دختری را تصور کنید که شکست عظیمی در رابطه اش خورده است. او تنها مانده و پسری که با او رابطه داشته است وارد یک رابطه ی دیگر شده. فک میکنید این رابطه و تجربه در ارتباطات بعدی دختر چه تاثیری میتواند داشته باشد؟
حال او بدون درنگ پسر دیگری را نمونه ای برای انتقامش میبینند. وارد رابطه هایی میشود که مثلث میسازند. یک طرف پسر، یک طرف کسی که پسر دوستش دارد و یک طرف خود او که میخواهد این رابطه را بهم بزند.
برایتان عجیب است اما باید بگویم که این مکانسیم انتقام گیری اساسا دست خود دختر نیست او اینگونه رفتار میکند و شاید خود او هم به این رفتارش آگاهی نداشته باشد و گله این را بکند که چرا در رابطه هایش موفق نمیشود. موضوع اینجاست که این رفتار اساسا ناهشیارانه شکل گرفته است. ناهشیار ما سیستم هایی را برای کاهش تنش در زندگی روزمره برای ما تدارک میبینند که خودمان از آنها خبر نداریم.
درک ناهشیار درک ساده ای نیست. نیاز به مشاوره دارد، نیاز به آموزش دارد. اما زمانی که بر آنها آگاهی پیدا کنیم دلیل اصلی خیلی از رفتارهایمان را میفهمیم..
دوران کودکیتان را تحلیل کنید
بی انصافی نیست اگر بگویم حداقل دو سوم نظریه های قرن گذشته کودکی را به مثابه خطیرترین بخش زندگی انسان میدیدند. فروید و آدلر شکل گیری شخصیت انسان را در کودکی میدیدند. مارگارت ماهلر یا ملانی کلاین روابط امروز ما را بر اساس نوع ارتباطمان با پدر و مادر تا حدی تحلیل میکردند.
در مشکلاتتان همیشه به گذشته تان نگاه کنید اینکه چه چیزی اساس این را تشکیل داده است، آن میتواند جوابی راهگشا برای مشکل امروزتان باشد.
معنایی برای زندگی خود پیدا کنید
عمیقا به چیزی باور داشته باشید که شما را از زندگی ساکن بیرون بکشد. اگر بخواهیم واقعی فکر کنیم زمانی که از ما بپرسند که چرا زنده هستی چه میگوییم؟ شاید همه دلیلی داشته باشیم ودر عین حال هیچ دلیلی نداشته باشیم واقعی ترین چیز و درست ترین چیز این است که ما هستیم بدون هیچ قید دیگری.
ما فقط هستیم. حال اگر میخواهیم لذت ببریم راهی نداریم جز اینکه به زندگیمان معنا بدهیم وگرنه افسردگی تار و پودمان را نابود میکند.
به خاطر چیزی بجنگید، به چیزی باور داشته باشید و از آن تا پای وجود دفاع کنید.. اگر میخواید دقیق تر حرف هایم را بشنوید و معنا در زندگی را بیاموزید این ویدیو کمک بزرگی به شما میکند.
همیشه شک کنید..
تمام ارزش هایی که امروز ما داریم و رفتار خوب و بد امروزمان را با آنها تعیین میکنیم چقدر واقعی هستند؟ چقدر خودمان باورشان داریم؟ اصلا تا به حال به این فکر کرده اید که چقدر ذهنمان را این ارزش های اجتماعی تسخیر کرده اند؟ اساس مشکل مشاوره خانواده امروز ایران بر سر بعضی از کلیدواژه های ارزشی غلطی هستند که در فرهنگ ما جا افتاده اند.
همین امروز و همین لحظه همه آنها را در ذهنتان مرور کنید. سوسور زبان شناس معروف فرانسوی کسی که دنیای فهم ما از زبان را تغییر داد و دیدگاه او را همپایه انقلاب علمی کپرنیک میدانند میگوید: زبان فرع بر آگاهی نیست بلکه برداشت ما از زبان است که آگاهیمان را تشکیل میدهد.
چیزی که ما را از هم متفاوت میکند برداشت هایمان از مفاهیم است. این نکته است که سبب میشود کار درست در موقعیت های متفاوت از نظر بعضی ها خوب و از نظر بعضی دیگر بد باشد.
باید بدانیم که ما بخاطر دیگران با آنها ارتباط نداریم ما به خاطر خودمان ارتباط برقرار میکنیم.
بگذارید کمی برایتان بازش کنم داستان ارتباط ما داستان ساده است که وقتی جلوی یک آیینه می ایستیم برایمان اتفاق می افتد. زمانی که خودمان را میبینم بر صورتمان دست میکشیم اگر جوشی روی صورتمان باشد شاید فرض کنیم که زیبایی بصریمان کم شده و سریعا کرم های گوناگون یا محلول های ضد جوش را روی صورتمان میمالیم. ما تصویر خود را میبینم و مدام اصلاحش میکنیم.
داستان ارتباطاتمان عینا به همین شکل است. پس هیچگاه نمیتوانیم کسی را بخاطر اینکه با او ارتباط داریم سرزنش کنیم یا بار منتی بر دوشش بگذاریم. دنیای ما دنیایی ارتباطیست چون هر انسانی آینه ی دیگری است. ما به خاطر اینکه دوست داشته شویم و تصویرمان از خودمان ما را تکمیل کنیم، ارتباط داریم..
تمرین کنید که انتظار نداشته باشید اگر برایتان سخت است پس لطف نکنید..
در نگاه اول شاید احساس خوبی نسبت به این جمله پیدا نکنیم. اما همین جمله ساده زندگی ای را در دوران رابطه به شما هدیه میدهند که دقیقه هایش را کل دنیا عوض نمیکنید. تا جایی که میشود در رابطه هایتان به همدیگر لطف نکنید مگر اینکه انتظار پس از آن از هم نداشته باشید..
حرف دلتان را باید بزنید چون شما انسان هستید فرقی نمیکند همسرتان چه درخواستی از شما دارد، اگر میخواهید زندگیتان سالم بگذرد جوابی واقعی به او بدهید.
آن رفتاری را بکنید که شما مد نظرتان است نه به دلخواه دیگری رفتارتان را تغییر دهید مهم نیست این حرف چقدر همسرم را ناراحت میکند یا نگاهش به من چه میشود. مهم این است که این رفتار چقدر در سلامت روانی ارتباطان موثر است.
شاید هیچ کدام از ما قبول نکنیم اما دلیل تمام مشکلاتی که در رابطه هایمان داریم خودمان هستیم. با آدم ها زندگی میکنیم به آنها لطف میکنیم از آنها انتظار جوابی برای لطفمان داریم و اگر جوابی نگیریم فاجعه بر پا میکنیم.
اولین چیزی که و مهم ترین چیز این است که بدانیم ما برای کسی زندگی نمیکنیم، خودمان را گول نزنیم اول از همه چیز خودمان هستیم بعد دیگران..