نه تنها از وسایل خود به بچههای دیگر چیزی نمیدهند بلکه وسیله یا اسباب بازی بچههای دیگر را هم به زور از آنها میگیرند. این خاصیت بچههایی است که خودخواه هستند و با این صفت اخلاقی دیگران را کلافه میکنند. کودکان خودخواه فقط در پی منفعت خود بوده و کاری به جمع ندارند. ترجیح چنین کودکانی این است ابتدا نیازها و خواستههای خودشان برآورده شده و شادی خودشان تامین شود.
اما با این تعابیر نمیشود این رفتار کودک را به پای بدی او گذاشت. به طور قطع دلایلی پشت رفتار این کودک است که باعث میشود او چنین منشی داشته باشد. ما در اینجا به برخی علل خودخواهی_کودکان میپردازیم:
• تربیت غلط خانوادگی:
شاید ما هم جز همان والدینی هستیم که وقتی همراه با فرزندمان در مترو یا اتوبوس نشستهایم موقع دیدن خانمی مسن نه خودمان از جای بلند میشویم و نه اجازه آن را به کودکمان میدهیم یا وقتی قرار است مهمانهایی به خانه ما بیایند به فرزندمان هشدار میدهیم قبل از آمدن آنها وسایلش را پنهان کند یا اگر بچه خانواده اسباب بازی خواست به او ندهند. پس اینجا ما خودمان چنین خلق و خویی را به فرزندمان آموزش میدهیم و یادمان میرود همین کودک، فردا که با چنین منشی بزرگ شد با خود ما هم خودخواهانه برخورد خواهد کرد.
اما اگر ابتدا با رفتار خود سپس با کلاممان سخاوت را به کودک یاد بدهیم او با الگوپذیری که از ما دارد رفتار سخاوتمندانه را یاد میگیرد. اسباب بازیهایش را در اختیار کودکان دیگر قرار داده و بر خلاف بچههای خودخواه که خیلی محبوب دیگران نیستند عزیز جمع شده و به نوعی آرامش میرسد. این آرامش که به دلیل کمتر شدن دعوا بین هم سن و سالانش است دلیل دیگری هم دارد و آن تأمین نیاز محبوب بودن و دوست داشته شدن توسط دیگران است.
مورد دیگر که در این گزینه جای دارد توجه بیش از حد به کودک است. زمانی که ما بیدلیل به آنها هر امتیازی را میدهیم و محبتی خارج از حد تعادل را برایشان قایل هستیم نتیجهاش خودخواه شدن آنها میشود. به طور مثال از روی دلسوزی اجازه نمیدهیم آنها با پول قلک خود برای ما هدیه بخرند. از طرفی از سهم غذای خود یا هزینه لباس خود میزنیم تا به رفاه بیش از حد کودک برسد. در نتیجه او هم به این همین روش عادت کرده و انتظار دارد همه در مقابلش اینگونه باشند.
• نداشتن حس امنیت و اعتماد:
گاهی کودکان توسط والدین خود نوعی حس ناامنی نسبت به دیگران پیدا کرده و اعتمادی به اطرافیان، محیط و دوستان خود ندارند. در نتیجه سعی میکنند با خودخواهی امنیت خود را تامین کنند. به طور مثال پدر یا مادر میگوید: “اگر اسباببازیتو بدی به دختر خالهات، میزنه خرابش میکنه منم دیگه پول ندارم برات بخرم” و تمام این مدت به کودک بیاعتمادی نسبت به دختر خاله برای خراب کردن اسباب بازی و نداشتن اعتماد نسبت به والدین برای نخریدن اسباب بازی تزریق میشود. پس کودک مجبور است با خودخواهی آنچه دارد را حفظ کند. در این مثال حتی به فرزند ترس از بیپولی و یا حساسیت بیش از حد روی پول تلقین میشود که والدین به وی منتقل میکنند.
و البته دلایلی دیگر که از آنها عبور کرده و به این موضوع میپردازیم که چه کنیم تا کودکانمان از خودخواهی دور باشند. بعضی از این موارد گزینههای زیر هستند:
• مثبت اندیشی را در او تقویت کنید
• به آنها یادآور شوید با خودخواهی همیشه تنها خواهند بود
• با کمک داوطلبانه به دیگران به الگوی مناسبی تبدیل شوید
• در برابر خواستههای بیمنطق او تسلیم نشوید
• با برچسب خودخواه بودن به فرزند خود چنین خلق و خویی را در او تثبیت نکنید
• برای ترغیب او در دادن اسباب بازیهایش به دیگر کودکان به او رشوه یا جایزه ندهید
• آنها را در بازیهایی جمعی شرکت دهید
• آنها را با بچههایی که بزرگتر و صبورترند همبازی کنید تا تحت تاثیر صبر آنها قرار بگیرند
گاهی بچهها نمیتوانند بین حس مالکیت و دوست داشتن تفاوتی قائل شوند در نتیجه هر آنچه را میبینند میخواهند. اینجا شما باید وارد عمل شده این حس را با مثال برای آنها توضیح دهید. به طور مثال: “پسرم تفنگت رو به دوستت بده بازی کنه نیم ساعت دیگه ازش پس میگیریم”. از طرفی بچهها فکر میکنند دوست داشتن برایشان حس مالکیت آورده و اگر کودکی از اسباب بازی آنها خوشش بیاید پس قصد گرفتن آن را دارد در نتیجه در دادن آنها به دیگر بچهها خودداری و خودخواهی میکنند.
برای کودکان خود برنامههای آموزشی هدفمند ترتیب دهید تا به جز گفتگو، از طریق عملی هم وارد نکات اخلاقی شده و گذشت را یاد بگیرند. برای این کار میتوانید صندوقی را در خانه برای کمک به نیازمندان اختصاص دهید و خودتان به عنوان اولین نفر پولی داخل آن بیندازید تا به وقتش به دست فقیری برسد. به کودکتان بگویید هر کس هر چه در توان دارد کمک کند. حتی برای اینکه کمک را فقط پول ندانند میتوانید لباس یا شلواری را به عنوان کمک به فقیر بدهید تا او هم بتواند به راحتی از وسایلش دل بکند و به دیگران کمک کند و در نتیجه کمک کردن را یاد بگیرد.
گاهی مهد_کودک و حضور در بین هم سن و سالان هم کمک بزرگی است تا کودکان زودتر سخاوت و بخشیدن را یاد بگیرند به شرط آنکه چنین کاری جز برنامههای آموزشی مهد کودک باشد.
شما باید به بچهها کمک کنید به ثبات شی برسند. این ویژگی که از سن یک و سال نیم به بعد در وی شکل میگیرد به این معناست که اگر مادر برای مدتی از جلوش چشم کودک غایب شود او درک میکند مادر حضور دارد و برمیگردد و نبودن الان او به معنی رفتن همیشگی محسوب نمیشود. این ویژگی برای وسایل و اسباب بازیهای او هم همین است یعنی اگر کسی اسباب بازی او را برداشت یا آنها را گم کرد کمی صبر کرده یا فعالانه به دنبال آنها میگردد چرا که میداند آنچه الان نیست برخواهد گشت.
اما یادتان باشد بچههایی بیشتر در شرف خودخواه شدن هستند که یا تک_فرزند بوده و بیش از حد مورد توجه و محبت والدین هستند و یا کودکانی که با شیرین زبانی و هوش بالا و در کل توانایی خاص راه بیشتری در دل والدین باز میکنند. پس اگر فرزند شما تک فرزند است یا کودکی شیرین زبان دارید مراقب خودخواه شدنش باشید که هم او ضرر میکند و هم شما.